Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unchangeably
<adv.>
U
به طور تغییر ناپذیر
unalterably
<adv.>
U
به طور تغییر ناپذیر
immutably
<adv.>
U
به طور تغییر ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
immutable
U
تغییر ناپذیر
invariable
U
تغییر ناپذیر
unalterable
U
تغییر ناپذیر
an inflexible law
U
قانون تغییر ناپذیر
immutably
U
بطور تغییر ناپذیر
inalterable
U
تغییر ناپذیر
invariant
U
تغییر ناپذیر
ireversible
U
تغییر ناپذیر
irreversibly
U
بطور تغییر ناپذیر
thermosetting plastics
U
پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
unchangeable
U
تغییر ناپذیر
Other Matches
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable
U
زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
waterproofed
U
نم ناپذیر
inappeasable
U
ناپذیر
watertight
U
اب ناپذیر
waterproof
U
نم ناپذیر
waterproofs
U
نم ناپذیر
imperviable
U
نم ناپذیر
unchallenged
U
بحث ناپذیر
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
impassive
U
تالم ناپذیر
incommensurable
U
سنجش ناپذیر
incommensurable
U
مقایسه ناپذیر
incommutable
U
استحاله ناپذیر
irrevocably
U
بطورفسخ ناپذیر
integral
U
جدایی ناپذیر
incommutable
U
تخفیف ناپذیر
achromic
U
رنگ ناپذیر
insufferable
U
تحمل ناپذیر
invincible
U
شکست ناپذیر
inappellable
U
پژوهش ناپذیر
incodensable
U
انقباض ناپذیر
incoercible
U
انقباض ناپذیر
indestructible
U
فنا ناپذیر
imperturbable
U
تزلزل ناپذیر
incorrigible
U
اصلاح ناپذیر
uncontrollably
U
کنترل ناپذیر
uncontrollable
U
کنترل ناپذیر
sateless
U
سیری ناپذیر
incompressible
U
تراکم ناپذیر
inconvertible
U
مبادله ناپذیر
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
irremediable
U
چاره ناپذیر
inseparable
U
تفکیک ناپذیر
indefectible
U
خلل ناپذیر
unappeasable
U
استمالت ناپذیر
indiminishable
U
کاهش ناپذیر
indisciplinable
U
انظباط ناپذیر
indefeasible
U
بطلان ناپذیر
indefeasible
U
فسخ ناپذیر
incommutably
U
تبدیل ناپذیر
inconsolably
U
دلداری ناپذیر
unavoidable
U
چاره ناپذیر
incorruptibly
U
بطورفساد ناپذیر
irreparable
U
جبران ناپذیر
indecomposable
U
فساد ناپذیر
inalienable
U
بیع ناپذیر
unavoidable
U
اجتناب ناپذیر
incompressible
U
فشار ناپذیر
irredeemable
U
پایان ناپذیر
raintight
U
باران ناپذیر
immiscible
U
امیزش ناپذیر
passives
U
اثر ناپذیر
ego alien
U
خود ناپذیر
unaccountable
U
توضیح ناپذیر
infallible
U
لغزش ناپذیر
unaccountably
U
توضیح ناپذیر
inconsolable
U
دلداری ناپذیر
deathless
U
فنا ناپذیر
passive
U
اثر ناپذیر
engrained
U
چاره ناپذیر
unerring
U
خطا ناپذیر
unexceptionable
U
استثناء ناپذیر
immortal
U
فنا ناپذیر
unwearying
U
خستگی ناپذیر
fatigueless
U
خستگی ناپذیر
exhautless
U
خستگی ناپذیر
indescribable
U
وصف ناپذیر
spanless
U
پیمایش ناپذیر
drainless
U
خستگی ناپذیر
immiscible
U
امتزاج ناپذیر
impenitent
U
توبه ناپذیر
inaccessible
U
ارتباط ناپذیر
inaccessible
U
دسترسی ناپذیر
insoluble
U
انحلال ناپذیر
imperviable
U
سرایت ناپذیر
air proof
U
هوا ناپذیر
remediless
U
درمان ناپذیر
beyond bearing
U
تحمل ناپذیر
intangible
U
لمس ناپذیر
impartible
U
بخش ناپذیر
inscrutable
U
نفوذ ناپذیر
intolerable
U
تحمل ناپذیر
insupportable
U
تحمل ناپذیر
immitigable
U
تخفیف ناپذیر
interminable
U
پایان ناپذیر
unappealabe
U
پژوهش ناپذیر
indefatigable
U
خستگی ناپذیر
unassailable
U
یورش ناپذیر
inappealable
U
پژوهش ناپذیر
indispansably
U
بطورچاره ناپذیر
irrefutable
U
انکار ناپذیر
impermeable
U
رطوبت ناپذیر
irreversible
U
بازگشت ناپذیر
irreversible
U
واگشت ناپذیر
irreversible
U
برگشت ناپذیر
voracious
U
سیری ناپذیر
nondescript
U
وصف ناپذیر
atomic
U
تجزیه ناپذیر
overpowering
U
مقاومت ناپذیر
inflexible
U
انحناء ناپذیر
impermeable
U
تراوش ناپذیر
impermeable
U
نشت ناپذیر
untouchability
U
لمس ناپذیر
irrefutable
U
تکذیب ناپذیر
irriversible
U
برگشت ناپذیر
inestimable
U
تخمین ناپذیر
joiner door
U
دربهای اب ناپذیر
unanswerable
U
جواب ناپذیر
irrecoverably
U
بطوراصلاح ناپذیر
undecidable
U
تصمیم ناپذیر
uninflammable
U
اشتعال ناپذیر
unanswerable
U
تکذیب ناپذیر
unobjectionable
U
اعتراض ناپذیر
unsearchable
U
کاوش ناپذیر
impregnable
U
رسوخ ناپذیر
immobile
U
جنبش ناپذیر
nanoaddressable
U
نشانی ناپذیر
non descript
U
وصف ناپذیر
non descript
U
تشریح ناپذیر
adamant
U
تزلزل ناپذیر
adamantly
U
تزلزل ناپذیر
incurable
U
علاج ناپذیر
nonsuperimposable
U
انطباق ناپذیر
incurable
U
بهبودی ناپذیر
unbeatable
U
باخت ناپذیر
unchallenged
U
انکار ناپذیر
water proof
U
رطوبت ناپذیر
undeniable
U
انکار ناپذیر
undeniably
U
انکار ناپذیر
waterproof wire
U
سیم نم ناپذیر
sure-fire
U
شکست ناپذیر
impossible
[colloquial]
<adj.>
U
تحمل ناپذیر
inconceivable
U
تصور ناپذیر
incurable
U
درمان ناپذیر
indisributable
U
بخش ناپذیر
inirritable
U
تحریک ناپذیر
achromatic
U
رنگ ناپذیر
inscrvtable
U
تفحص ناپذیر
insol
U
انحلال ناپذیر
irreconcilable
U
اشتی ناپذیر
insusceptible
U
تایید ناپذیر
irreconcilable
U
وفق ناپذیر
intangibly
U
بطورلمس ناپذیر
stainless
U
زنگ ناپذیر
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
infrangible
U
تجزیه ناپذیر
impracticable
<adj.>
U
انجام ناپذیر
unconquerable
U
تسخیر ناپذیر
indubious
U
تردید ناپذیر
ineludible
U
گریز ناپذیر
inexcitable
U
هیجان ناپذیر
ineluctable
U
چاره ناپذیر
unfeasible
<adj.>
U
انجام ناپذیر
inexecutable
<adj.>
U
انجام ناپذیر
inexhaustibly
U
بطورپایان ناپذیر
inexplorable
U
کاوش ناپذیر
inextinguishably
U
بطورتسکین ناپذیر
disconsolate
U
تسلی ناپذیر
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unceasing
U
پایان ناپذیر
unbearable
U
تحمل ناپذیر
irremissible
U
اغماض ناپذیر
unbearably
U
تحمل ناپذیر
rigid
U
انعطاف ناپذیر
unceasing
U
ایست ناپذیر
inevitable
U
اجتناب ناپذیر
irresistable
U
مقاومت ناپذیر
irresolvable
U
تجزیه ناپذیر
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
irrecocilably
U
بطوروفق ناپذیر
uncompromisingly
U
مصالحه ناپذیر
irrecoverable
U
جبران ناپذیر
uncompromising
U
مصالحه ناپذیر
incomparable
U
مقایسه ناپذیر
indeterminable
U
تعیین ناپذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com