Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
on foot
U
به صورت پیاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
microcode
U
کنترل دستورات ALU که به صورت نرم افزار سخت افزاری پیاده سازی شده است
Other Matches
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
foot infantry
U
پیاده
foot bank
U
پیاده رو
pedestrian bridge
U
پل پیاده رو
foot bridge
U
پل پیاده رو
sidewalks
U
پیاده رو
paths
U
پیاده رو
dismounted
U
پیاده
walkways
U
پیاده رو
walkway
U
پیاده رو
sidewalk
U
پیاده رو
pedestrian
U
پیاده
infantry
U
پیاده
peripatetic
U
پیاده رو
side walk
U
پیاده رو
path
U
پیاده رو
pavement
U
پیاده رو
walks
U
پیاده رو
pignorate
U
پیاده
walked
U
پیاده رو
footpaths
U
پیاده رو
footpath
U
پیاده رو
footer
U
پیاده رو
afoot
U
پیاده
footway
U
پیاده رو
on of
U
پیاده
walk
U
پیاده رو
pedestrians
U
پیاده
foot slogger
U
پیاده
impledge
U
پیاده
pavements
U
پیاده رو
infantry man
U
پیاده
ganway
U
پل پیاده رو
get down
U
پیاده شدن
footbridge
U
پل پیاده روی
pedestrian crossings
U
گذرگاه پیاده
pedestrian crossing
U
گذرگاه پیاده
torero
U
گاوباز پیاده
dismantled
U
پیاده کردن
dismantle
U
پیاده کردن
turnable foot bridge
U
پل پیاده رو گردان
footbridge
U
پل پیاده روها
to pad it
U
پیاده رفتن
footbridges
U
پل پیاده روها
grabby
U
سرباز پیاده
ganger
U
مسافر پیاده
dismantles
U
پیاده کردن
wayfarer
U
مسافر پیاده
footbridges
U
پل پیاده روی
to ride shanks's mare
U
پیاده رفتن
to pad the hoof
U
پیاده رفتن
dismantling
U
پیاده کردن
infantry
U
سرباز پیاده
demodulation
U
پیاده کردن
to walk . To go on foot.
U
پیاده رفتن
knight of the road
U
راهزن پیاده
impledge
U
پیاده شطرنج
foot infantry
U
پیاده نظام
foot passenger
U
مسافر پیاده
hiking
U
پیاده روی
hikes
U
پیاده روی
hiked
U
پیاده روی
infantry man
U
سرباز پیاده
mechanized
U
پیاده زرهی
foot passenger
U
پیاده پا رهسپار
promotions
U
ترفیع پیاده
pads
U
دزد پیاده
infantry
U
پیاده نظام
unset
U
پیاده کردن
wayfaring
U
پیاده روی
walkabout
U
مسافرت پیاده
footsoldier
U
سرباز پیاده
walkabout
U
گردش پیاده
walkabouts
U
مسافرت پیاده
walkabouts
U
گردش پیاده
zebra crossing
U
خط عابر پیاده
zebra crossings
U
خط عابر پیاده
hike
U
پیاده روی
footpad
U
راهزن پیاده
foot slugger
U
سرباز پیاده
promotion
U
ترفیع پیاده
disembarked
U
پیاده کردن
humps
U
پیاده روی
humping
U
پیاده روی
hump
U
پیاده روی
disembarking
U
پیاده کردن
dismounting
U
پیاده کردن
dismounts
U
پیاده کردن
alight
U
پیاده شدن
alighted
U
پیاده شدن
alighting
U
پیاده شدن
disassemble
U
پیاده کردن
dismount
U
پیاده کردن
disembarkation
U
پیاده شدن
disembarked
U
پیاده شدن
disembarking
U
پیاده شدن
disembarks
U
پیاده کردن
rifle man
U
سرباز پیاده
disembark
U
پیاده کردن
disembarks
U
پیاده شدن
disembark
U
پیاده شدن
pad
U
دزد پیاده
set down
U
پیاده کردن
dismantlement
U
پیاده کردن
counterpawn
U
پیاده متقابل
regiment of f.
U
هنگ پیاده
alights
U
پیاده شدن
to pad aroad
U
پیاده رفتن
armored infantry
U
پیاده زرهی
pedestrianism
U
پیاده روی
take down
U
پیاده کردن
pawn
U
پیاده شطرنج
on foot
U
پای پیاده
pawned
U
پیاده شطرنج
pawning
U
پیاده شطرنج
pawns
U
پیاده شطرنج
demodulator
U
پیاده کننده
implementation
U
پیاده سازی
wayfarers
U
مسافر پیاده
to get off
U
پیاده شدن از
to go on foot
U
پیاده رفتن
armored infantry
U
پیاده مکانیزه
kerbs
U
حاشیه پیاده رو
skirmisher
U
پیاده نظام
kerb
U
جدول پیاده رو
kerb
U
حاشیه پیاده رو
banquette
U
نیمکت پیاده رو
pignorate
U
پیاده شطرنج
kerbs
U
جدول پیاده رو
pawn roller
U
پیاده رانی شطرنج
curbed
U
جلوگیری لبه پیاده رو
staking
U
پیاده کردن مسیر
dismantling
U
پیاده کردن موتور
panel formwork
U
قالببندی پیاده شونده
poisoned pawn
U
پیاده زهراگین یا مسموم
curbing
U
جلوگیری لبه پیاده رو
infantryman
U
سرباز پیاده نظام
infantryman
U
جمعی پیاده نظام
pawn promotion
U
ترفیع پیاده شطرنج
pawn push
U
پیاده رانی شطرنج
infantrymen
U
سرباز پیاده نظام
infantrymen
U
جمعی پیاده نظام
curb
U
جلوگیری لبه پیاده رو
mush
U
پیاده در برف سفرکردن
grabby
U
نفر پیاده نظام
pad
U
پیاده سفر کردن
pedestrian guard rail
U
جانپناه برای پیاده رو
pads
U
پیاده سفر کردن
curbs
U
جلوگیری لبه پیاده رو
isolani
U
پیاده ایزوله شطرنج
dismounts
U
از اسب پیاده شدن
dismounts
U
پیاده کردن یا شدن
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
landing craft assault
U
قایق نیرو پیاده کن
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
unmounted
U
سوار نشده پیاده
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
mechanized infantry
U
یکان پیاده مکانیزه
dismantle
U
پیاده کردن موتور
system implementation
U
پیاده سازی سیستم
dismantled
U
پیاده کردن موتور
dismantles
U
پیاده کردن موتور
treadway bridge
U
پل عبور موقتی پیاده
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
landing ship
U
ناو نیرو پیاده کن
light infantry
U
پیاده نظام سبک
dismounting
U
پیاده کردن یا شدن
dismounting
U
از اسب پیاده شدن
shoring
U
پیاده شدن در ساحل
janizary
U
سرباز پیاده نظام
land vi
U
پیاده شدن رسیدن
night landing
U
پیاده شدن درساحل در شب
To implement a project.
U
طرحی را پیاده کردن
setting out
U
پیاده کردن نقشه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com