English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shipwreck U به زیر اب رفتن کشتی
shipwrecked U به زیر اب رفتن کشتی
shipwrecks U به زیر اب رفتن کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
surging U جلو و عقب رفتن کشتی
reship U دوباره در کشتی رفتن
to walk the plank U چشم بسته روی الواری که دربغل کشتی نصب سده راه رفتن وتوی دریا افتادن
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
argo U کشتی
on shipboard U در کشتی
bilge U اب ته کشتی
vessel U کشتی
hulk U کشتی
by water U با کشتی
flat U پل کشتی
flattest U پل کشتی
on board a ship U در کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
decked U پل کشتی
bottom U کشتی
bottoms U کشتی
decks U پل کشتی
on the water U در کشتی
catch U کشتی کج
ark U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
aft U در پس کشتی
on the sea U در کشتی
carina U کشتی
afloat U در کشتی
wrestling U کشتی
boarded U کشتی
board U کشتی
hulks U کشتی
vessels U کشتی
carinae U کشتی
puppis U کشتی دم
deck U پل کشتی
collier U کشتی
ship کشتی
ships U کشتی
foreship U سر کشتی
ship haven U یک کش کشتی
anchor U لنگر کشتی .
holds U انبار کشتی
stranding U به گل نشستن کشتی
hold U انبار کشتی
anchoring U لنگر کشتی .
wrecking U کشتی شکستگی
tender ship U کشتی تدارکاتی
anchors U لنگر کشتی .
wreck U کشتی شکستگی
greco roman U کشتی فرنگی
bosun U افسر کشتی
bosuns U افسر کشتی
to take ship U با کشتی بردن
the enemy U کشتی دشمن
shipwrecks U کشتی شکستگی
the rudder of a ship U سکان کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
the roll of a ship U غلت کشتی
keel shaped U شبیه ته کشتی
icebreaker U کشتی یخ شکن
ice breaker U کشتی یخ شکن
steam boat U کشتی بخار
shipwreck U کشتی شکستگی
steam ship U کشتی بخار
dredger U کشتی لایروب
dredgers U کشتی لایروب
steamboat U کشتی بخار
steamship U کشتی بخار
keels U حمال کشتی
keels U تیر ته کشتی
kedge U تغییرجهت کشتی
kelson or keelson U سقف ته کشتی
wrestling U کشتی گیری
inboard U داخل کشتی
keel U تیر ته کشتی
lading U بار کشتی
in the hold U در انبار کشتی
keel U حمال کشتی
hermaphrodite brig U کشتی دو دگله
he went aboard the ship به کشتی درآمد
tricks U فن و بندهای کشتی
tugs U کشتی یدک کش
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
steamship U کشتی بخاری
merchantman U کشتی تجارتی
shipwrecked U کشتی شکستگی
fob U تحویل کشتی
dash U کشتی تهاجمی
dashed U کشتی تهاجمی
tugging U کشتی یدک کش
tugged U کشتی یدک کش
tanker U کشتی نفت کش
tankers U کشتی نفت کش
imbark U در کشتی گذاشتن
large ship U کشتی بزرگ
tug U کشتی یدک کش
dashes U کشتی تهاجمی
coxswain U مباشر کشتی
crewed U کارکنان کشتی
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
crewed U خدمه کشتی
coal whipper U زغال کش کشتی
crew U کارکنان کشتی
crew U خدمه کشتی
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
screwpropeller U پروانه کشتی
prows U دماغه کشتی
prow U دماغه کشتی
derricks U دکل کشتی
derrick U دکل کشتی
combatant vessel U کشتی جنگی
amidships U درمیان کشتی
aport U بطرف چپ کشتی
cook house U اشپزخانه کشتی
crews U کارکنان کشتی
commondo ship U کشتی نیروبر
crews U خدمه کشتی
crewing U کارکنان کشتی
master U کاپیتان کشتی
mastered U کاپیتان کشتی
masters U کاپیتان کشتی
crewing U خدمه کشتی
commercial marine U کشتی تجاری
at the fore U در جلوی کشتی
smokestacks U دودکش کشتی
cargo boat U کشتی بارکش
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
bige water U گنداب کشتی
bilge water U گنداب کشتی
caboose U اشپزخانه کشتی
bill of lading U ستمی کشتی
bill of loading U بارنامه کشتی
land U به گل نشستن کشتی
bill of loading U جواز کشتی
adversaries U حریف کشتی
adversary U حریف کشتی
cargo boat U کشتی باری
skipper U ناخدای کشتی
skippered U ناخدای کشتی
caulker U درزگیر کشتی
smokestack U دودکش کشتی
catch as catch can U کشتی ازاد
firemen U اتشکار کشتی
castway U کشتی شکسته
fireman U اتشکار کشتی
skippers U ناخدای کشتی
carrying vessel U کشتی باربری
carina U کشتی حمال
cargo ship U کشتی باری
skippering U ناخدای کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com