English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wave off U به زمین ساییده شدن هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
ceiling U ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ceilings U ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ground fire U تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
terrain avoidance U ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
chutes U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
pickup field U زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
lift-off U جدا شدن یک هواپیما یا هررسانگر دیگر از زمین یا ازرسانگر مادر
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
chafed U ساییده
attrited U ساییده
to wear off U ساییده شدن
the stone was worn U سنگ ساییده
erodes U ساییده شدن
erode U ساییده شدن
to wear away U ساییده شدن
worn to a frazzle U فرسوده ساییده
wear away U ساییده شدن
eroded U ساییده شدن
eroding U ساییده شدن
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
boulder U سنگ ساییده شده
to wear down U ساییده شدن خواباندن
seaworn U ساییده بواسطه دریا
boulders U سنگ ساییده شده
water worn U ساییده شده ازاب
fraying U چیز ساییده شده
frets U ساییده شدن هایهو کردن
fret U ساییده شدن هایهو کردن
whole wheat U ساخته شده از گندم ساییده
rubs U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rub U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rubbed U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
to freshen rope U جای طنابی راکه بواسطه خوردن بچیزی ساییده میشودعوض کردن
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
washed-out U از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
washed out U از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
ramps U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
pulverized lime U اهک ساییده شده اهک گرد شده
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
aeroplanes U هواپیما
air plane U هواپیما
aeroplane U هواپیما
aircraft U هواپیما
escadrille U 6 هواپیما
airplane U هواپیما
tailplane U دم هواپیما
one aircraft was shot down U یک هواپیما
anti-aircraft U ضد هواپیما
airplanes U هواپیما
planed U هواپیما
planing U هواپیما
planes U هواپیما
flying machine U هواپیما
flight U هواپیما
air craft U هواپیما
plane U هواپیما
airplain U هواپیما
flapped U باله هواپیما
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
flap U باله هواپیما
aircraft engine U موتور هواپیما
flaps U باله هواپیما
hangars U اشیانه هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
hangar U اشیانه هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
load U بارمهمات هواپیما
airframe U شاسی هواپیما
hijacker U هواپیما ربا
airframe U بدنه هواپیما
airscrew U ملخ هواپیما
plane U صاف هواپیما
albatrose U یک نوع هواپیما
path of flight U مسیر هواپیما
hijackings U هواپیما ربائی
screw U ملخ هواپیما
screws U ملخ هواپیما
hijacking U هواپیما ربائی
planing U صاف هواپیما
planes U صاف هواپیما
hijackers U هواپیما ربا
airframe U اسکلت هواپیما
loads U بارمهمات هواپیما
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
crew U خدمه هواپیما
rudder bar U فرمان هواپیما
aircraft structure U ساختمان هواپیما
crewed U خدمه هواپیما
roll out U سر خوردن هواپیما
crewing U خدمه هواپیما
crews U خدمه هواپیما
airframe U بدنهء هواپیما
planed U صاف هواپیما
propeller U ملخ هواپیما
captaining U فرمانده هواپیما
captained U فرمانده هواپیما
captain U فرمانده هواپیما
air hostess U مهماندار هواپیما
aviation gasoline U بنزین هواپیما
aviation fuel U سوخت هواپیما
agl U رادار هواپیما
aeromechanic U مکانیک هواپیما
invention of the aeroplane U اختراع هواپیما
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com