English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
to apply to the court of arbitration U به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
to have recourse to arbitration U به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appeal to arbitration U رجوع به حکمیت
to seek redress in court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to have recourse to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to apply to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
recourse action U رجوع به دادگاه
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arbitrate U حکمیت کردن
arbitrating U حکمیت کردن
arbitrates U حکمیت کردن
arbitrated U حکمیت کردن
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
revoking U رجوع کردن
refers U رجوع کردن
adeem U رجوع کردن
refer U رجوع کردن به
referred U رجوع کردن
refers U رجوع کردن به
revert U رجوع کردن
refer U رجوع کردن
reverted U رجوع کردن
reverting U رجوع کردن
reverts U رجوع کردن
referred U رجوع کردن به
revokes U رجوع کردن
revoked U رجوع کردن
revoke U رجوع کردن
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
reference U مراجعه و رجوع کردن
references U مراجعه و رجوع کردن
to throw back U رجوع باصل کردن
arbitrage U حکمیت
arbitration U حکمیت
umpirage U حکمیت
arbitratrix U زن حکمیت کننده
awarding U رای حکمیت
awarded U رای حکمیت
award U رای حکمیت
arbitration U نتیجهء حکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
arbitral award U فتوای حکمیت
arbitration agreement U توافق بر حکمیت
umpired U حکمیت داوری
arbitration award U فتوی حکمیت
arbitration clause U شرط حکمیت
umpireship U داوری حکمیت
awards U رای حکمیت
umpire U حکمیت داوری
umpires U حکمیت داوری
umpiring U حکمیت داوری
to invoke a higher power U به مقامی بالاتر رجوع کردن [برای کمک]
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
arbitration U رای بطریق حکمیت
plead U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
suing U به دادگاه شکایت کردن
sued U به دادگاه شکایت کردن
jurisdiction U تسلیم دادگاه کردن
sues U به دادگاه شکایت کردن
sue U به دادگاه شکایت کردن
court martial U در دادگاه نظامی محاکمه کردن
remits U به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remit U به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remitting U به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remitted U به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
rogatory commission U موضوعی را ازمحکمهای به دادگاه دیگراحاله کردن
serve a sentence U به حکم دادگاه زندانی شدن دوره حبس خود را طی کردن
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
arraign U احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
captions U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
caption U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
epanorthosis U رجوع
appeals U رجوع
appeal U رجوع
ademption U رجوع
reversion U رجوع
withdrawing U رجوع
appealed U رجوع
revocation U رجوع
referrals U رجوع
referral U رجوع
respect U رجوع
recourse to U حق رجوع به
respects U رجوع
right of revocation U حق رجوع
right of withdrawel U حق رجوع
right of withdrawal U حق رجوع
clients U ارباب رجوع
reversioner U دارای حق رجوع
reference U مراجعه رجوع
sans recours U بدون رجوع
clientage U ارباب رجوع
references U مراجعه رجوع
reversion U رجوع از هبه
client U ارباب رجوع
clientele U ارباب رجوع
someone U رجوع شود به somebody
without recourse U بدون رجوع
revocation of divorce U رجوع از طلاق
absolute cell reference U رجوع مطلق سل
revocable U قابل رجوع
vide U رجوع شود به
ecumenicism U رجوع شود به ecumensim
mind-blowing U رجوع شود به psychedelic
down-market U رجوع شود به downscale
impressionistic U رجوع شود به impressionist
sweltering U رجوع شود به sultry
macho U رجوع شود بهmachismo
mercy killings U رجوع شود به euthanasia
sun-up U رجوع شود به sunrise
tut-tutting U رجوع شود به tut
tie-pins U رجوع شود به stickpin
czarinas U رجوع شود به czarina
tsarina U رجوع شود به czarina
catherine wheel U رجوع شود به pinwheel
tut-tutted U رجوع شود به tut
mercy killing U رجوع شود به euthanasia
catherine wheels U رجوع شود به pinwheel
tie-pin U رجوع شود به stickpin
river blindness U رجوع شود به onchocerciasis
substandard U رجوع شود به nonstandard
dossers U رجوع شود به dossal
court shoes U رجوع شود به pump
court shoe U رجوع شود به pump
courgettes U رجوع شود به zucchini
chomp U رجوع شود به champ
cos U رجوع شود به romaine
chomping U رجوع شود به champ
chomps U رجوع شود به champ
discount without recourse U تنزیل بدون حق رجوع
Christmas Island U رجوع شود به Kiritimati
sideburns U رجوع شود به burnsides
commonalities U رجوع شود به commonalty
jewellery U رجوع شود به jewelry
curvy U رجوع شود به curvaceous
modernistic U رجوع شود به modern
dosser U رجوع شود به dossal
dock workers U رجوع شود به longshoreman
dock worker U رجوع شود به longshoreman
disenfranchising U رجوع شود به disfranchise
disenfranchises U رجوع شود به disfranchise
disenfranchised U رجوع شود به disfranchise
disenfranchise U رجوع شود به disfranchise
charladies U رجوع شود به charwoman
seagull U رجوع شود به gull
seagulls U رجوع شود به gull
charlady U رجوع شود به charwoman
commonality U رجوع شود به commonalty
offloads U رجوع شود به unload
newsagent U رجوع شود به newsdealer
annexe U رجوع شود به annex
offloading U رجوع شود به unload
petroleum jelly U رجوع شود به petrolatum
hardball U رجوع شود به baseball
GB U رجوع شود به sarin
flysheets U رجوع شود به pamphlet
fistfuls U رجوع شود به handful
fistful U رجوع شود به handful
fiefdoms U رجوع شود بهfief
vibes U رجوع شود به vibraphone
airletters U رجوع شود به aerogramme
newsagents U رجوع شود به newsdealer
airletter U رجوع شود به aerogramme
chomped U رجوع شود به champ
Scandinavia U رجوع شود به PeninsulaScandinavian
offloaded U رجوع شود به unload
offload U رجوع شود به unload
loofah U رجوع شود به luffa
oops U رجوع شود به whoops
loofahs U رجوع شود به luffa
loudhailer U رجوع شود به bullhorn
loudhailers U رجوع شود به bullhorn
Peking U رجوع شود به Beijing
wildebeest U رجوع شود به gun
fiefdom U رجوع شود بهfief
upmarket U رجوع شود به upscale
boiler suit U رجوع شود به coveralls
boiler suits U رجوع شود به coveralls
breastbone U رجوع شود به sternum
breastbones U رجوع شود به sternum
British Honduras U رجوع شود به Belize
tut-tut U رجوع شود به tut
tsarinas U رجوع شود به czarina
phrasing U رجوع شود به phraseology
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com