English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adjure به اصرار تقاضا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
importune U اصرار کردن به
urge U اصرار کردن
persisting U اصرار کردن
urged U اصرار کردن
persisted U اصرار کردن
persist U اصرار کردن
stick out U اصرار کردن
importunes U اصرار کردن به
urging U اصرار کردن
urges U اصرار کردن
importuning U اصرار کردن به
persists U اصرار کردن
importuned U اصرار کردن به
demands U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
demanded U تقاضا کردن تقاضا
to talk insistently to somebody U با کسی به اصرار صحبت کردن [تا قانع شود]
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
demands U تقاضا کردن
demanded U تقاضا کردن
demand U تقاضا کردن
sue U تقاضا کردن
requisitioned U تقاضا کردن
requisition U تقاضا کردن
requisitioning U تقاضا کردن
suing U تقاضا کردن
adjure U تقاضا کردن
requisitions U تقاضا کردن
sues U تقاضا کردن
sued U تقاضا کردن
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
demands U مطالبه تقاضا کردن
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
demanded U مطالبه تقاضا کردن
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
demand U مطالبه تقاضا کردن
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
to put in for U تقاضا کردن خودرا نامزد کردن
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
to invite somebody to do something U از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
insistently U به اصرار
yen U اصرار
imperiousness U اصرار
importunity U اصرار
importunities U اصرار
perverseness U اصرار
peersistence U اصرار
perseverance U اصرار
persistency U اصرار ابرام
insisted U اصرار ورزیدن
persistence U اصرار ابرام
insistency U اصرار پافشاری
insistence U اصرار پافشاری
perseveation U اصرار دربرداشتن
persistently U با اصرار مصرانه
insist U اصرار ورزیدن
urging U با اصرار وادارکردن
urged U با اصرار وادارکردن
urges U با اصرار وادارکردن
urge U با اصرار وادارکردن
tenacity U چسبندگی اصرار
insists U اصرار ورزیدن
insisting U اصرار ورزیدن
strenuousness U حرارت و اصرار
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
beseech U تقاضا کردن استدعا کردن
beseeches U تقاضا کردن استدعا کردن
cry off U تقاضا کردن درخواست کردن
requests U تقاضا کردن درخواست کردن
soliciting U تقاضا کردن جلب کردن
requesting U تقاضا کردن درخواست کردن
solicits U تقاضا کردن جلب کردن
solicited U تقاضا کردن جلب کردن
solicit U تقاضا کردن جلب کردن
request U تقاضا کردن درخواست کردن
requested U تقاضا کردن درخواست کردن
beseeched U تقاضا کردن استدعا کردن
he insisted on me to go U اصرار کرد که بروم
he insists on going U اصرار دارد برفتن
perrinaciousness U کله شقی اصرار
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
persistency U پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
prayers U تقاضا
rogation U تقاضا
exigence U تقاضا
requisition U تقاضا
suit U تقاضا
suited U تقاضا
prayer U تقاضا
solicitation U تقاضا
suits U تقاضا
importance U تقاضا
requisitioned U تقاضا
request U تقاضا
postulating U تقاضا
postulates U تقاضا
postulated U تقاضا
postulate U تقاضا
demand U تقاضا
requests U تقاضا
requested U تقاضا
requesting U تقاضا
requisitions U تقاضا
demands U تقاضا
demanded U تقاضا
requisitioning U تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
demand function U تابع تقاضا
demand elasticity U کشش تقاضا
asked <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
demand curve U منحنی تقاضا
offer and demand U عرضه و تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
demand side U طرف تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demandable U قابل تقاضا
demandant U تقاضا کننده
quantity of demand U مقدار تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
law of demand U قانون تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
peak demand U حداکثر تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
requesting U تقاضا خواسته
requests U تقاضا خواسته
requirement U تقاضا احتیاج
requisition U چیزمورد تقاضا
application U فرم تقاضا
applications U فرم تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
requisitions U چیزمورد تقاضا
information on demand U اطلاعات با تقاضا
supply and demand U عرضه و تقاضا
requisitioning U چیزمورد تقاضا
requisitioned U چیزمورد تقاضا
pleas U تقاضا استدعا
requested U تقاضا خواسته
demand surface U میزان تقاضا
applier U تقاضا کننده
request U تقاضا خواسته
plea U تقاضا استدعا
application U تقاضا برای چیز
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
registrant U تقاضا ثبت کننده
send away for something <idiom> U تقاضا نامه نوشتن
applications U تقاضا برای چیز
gluts U عرضه بیش از تقاضا
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
indenting U تقاضا یاسفارش جنس
stock requisition U تقاضا جهت کالا
indent U تقاضا یاسفارش جنس
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
request U تقاضا برای چیزی
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
glut U عرضه بیش از تقاضا
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
requests U تقاضا برای چیزی
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
indents U تقاضا یاسفارش جنس
money demand U تقاضا برای پول
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
demand paging U صفحه بندی تقاضا
applicants U تقاضا کننده طالب
demand forecast U پیش بینی تقاضا
requesting U تقاضا برای چیزی
applicant U تقاضا کننده طالب
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
requesting unit U یکان تقاضا کننده
requested U تقاضا برای چیزی
demand for money U تقاضا برای پول
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demands U تقاضا برای انجام چیزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com