English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
i was completely spattereed U به از رو تا به پایم گل پاشیده شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I sprained my ankle. U پایم دررفت
She stepped on my foot . U پایم را لگه کرد
I have a cramp in my leg U پایم تیر می کشد
I feel pins and needles in my foot. U پایم خواب رفته
The car ran over mylegs. U اتوموبیل از روی پایم رد شد
A surge of anger rushed over me . U سرا پایم را فرا گرفت
My shoes pinch. U کفشها پایم رامی زند
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
besprent U پاشیده
disintegrated U از هم پاشیده
rosy U گل پاشیده
I stamped on the spider . U عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
The shoes are a size too big for my feet. U کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
perfusive U پاشیده شونده
sprinkle U پاشیده شدن
disperse system U سیستم پاشیده
sprinkled U پاشیده شدن
sprinkles U پاشیده شدن
sugared U شکر پاشیده
diffusible U پاشیده شدنی
diperse phase U فاز پاشیده
dispersed phase U فاز پاشیده
disperse dye U رنگینه پاشیده
I cant get into these shoes. U این کفشها پایم نمی رود ( کوچک هستند )
to broadcast seed U تخمی که درهمه جا پاشیده شود
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
sand man U لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
ink jet printer U دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com