Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
breach of friendship
U
بهم زدن دوستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
peace
U
دوستی
humanism
U
نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
fawn
U
افهار دوستی کردن
fawned
U
افهار دوستی کردن
fawns
U
افهار دوستی کردن
haunt
U
دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
haunts
U
دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
altruism
U
نوع دوستی
fellowship
U
دوستی
fellowships
U
دوستی
philosophically
U
ازراه حکمت دوستی
philanthropy
U
بشر دوستی
humanitarianism
U
فلسفه همنوع دوستی
humanitarianism
U
بشر دوستی
humanitarianism
U
مسلک بشر دوستی
brotherly
U
ازروی دوستی
friendship
U
دوستی
friendships
U
دوستی
sportsmanship
U
ورزش دوستی مردانگی
algolagnia
U
درد دوستی جنسی
algophilia
U
درد دوستی
bibliomania
U
جنون کتاب دوستی
brotherliness
U
دوستی
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
electrophilic aromatic substitution
U
استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electrophilic attack
U
حمله الکترون دوستی
excessive love
U
دوستی زیاد
formulism
U
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
fraternal love
U
دوستی برادری
fraternization
U
دوستی کردن
gregariously
U
از روی جمعیت دوستی
i reckon
U
روی دوستی کسی حساب کردن
i reckon
U
اطمینان به دوستی کسی داشتن
lastering friendship
U
دوستی پا بر جا یا ثابت
liquorish
U
حاکی ازنوشابه دوستی
love feast
U
عید دوستی
motherly love
U
دوستی مادرانه
negrophilism
U
دوستی بازنگیان
negrophilism
U
سیاه دوستی
nucleophilic aromatic substitution
U
استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
ophilia
U
مار دوستی
paternal love
U
دوستی پدرانه
patriotically
U
از روی میهن دوستی
peace pact
U
میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
philogyny
U
زن دوستی
philoprogenitiveness
U
بچه دوستی
professed love
U
دوستی زبانی
protestation of frienship
U
ادعای دوستی
rapallo treaty
U
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
ritualism
U
تشریفات دوستی
self love
U
خود دوستی
sodality
U
دوستی
taphophilia
U
گور دوستی
the utmost love
U
منتهای دوستی
theocentricity
U
توجه بخدا خدا دوستی
theocentrism
U
توجه بخدا خدا دوستی
they are sworn frends
U
بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
they are sworn frends
U
با هم پیمان دوستی بسته اند
ties of friendship
U
قیودیاعلاقه دوستی
ties of friendship
U
انچه دوستی اقتضامیکند
to interrupt a friendship
U
رشته دوستی را با کسی پاره کردن
to make friends with anyone
U
با کسی اشنایی یا دوستی
under cover of frind ship
U
بعنوان دوستی
uxoriousness
U
زن دوستی
wanderlust
U
علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
wanderlust
U
اوارگی دوستی
endearing
U
از روی دوستی و محبت
kiss of death
U
دوستی خاله خرسه
togetherness
U
دوستی
The bonds of friendship (affection).
U
رشته دوستی والفت
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
Please accept this gift as a mark of my friendship.
U
لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
He came under the guise of friend ship .
U
درقالب دوستی ظاهر ( وارد ) شد
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend !
U
معنی دوستی را هم فهمیدیم
cozy up to (someone)
<idiom>
U
باکسی دوستی برقرارکردن
curry favor
<idiom>
U
هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
(not) have anything to do with someone
<idiom>
U
نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
snake in the grass
<idiom>
U
دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
backstabber
U
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com