English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bodification U بهسازی محیط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bonification scheme U طرح بهسازی محیط
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
Other Matches
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
reform U بهسازی
quenching and tempering U بهسازی
reforms U بهسازی
modification U بهسازی
improvement U بهترشدن بهسازی
improvements U بهترشدن بهسازی
quench aging property U قابلیت بهسازی
reform U بهسازی کردن
reforms U بهسازی کردن
quench and temper U بهسازی فولاد
quenching and tempering furnace U کوره بهسازی
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
sanitation U مراعات اصول بهداشت بهسازی
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
self improvement U تزکیه نفس خود خود بهسازی
periphery U محیط
girths U محیط
girth U محیط
milieus U محیط
perimeter U محیط
circuity U محیط
circumference U محیط
surroundings U محیط
sphere U محیط
outward things U محیط
entourages U محیط
entourage U محیط
millieu U محیط
peripheries U محیط
milieu U محیط
circumferences U محیط
spheres U محیط
ambience U محیط
outlined U محیط
environment U محیط
outline U محیط
outsides U محیط
outside U محیط
lap U محیط
settings U محیط
setting U محیط
outlining U محیط
outlines U محیط
perimeters U محیط
lapped U محیط
milieux U محیط
environments U محیط
medium U محیط
mediums U محیط
ambiance U محیط
dispersive medium U محیط پخش
bonification U به سازی محیط
perimeter U پیرامون محیط
perimeters U پیرامون محیط
milieus U محیط اجتماعی
acclimatization U سازش با محیط
atmospheric environement U محیط جوی
ambient temperature U دمای محیط
ambient pressure U فشار محیط
circumambient U محیط دورگردیدن
climate for growth U محیط رشد
shelf environment U محیط کم عمق
psychological environment U محیط روانی
social milieu U محیط اجتماعی
threptic U محیط زاد
windowing environment U محیط پنجرهای
perimeter [circumference] of a circle U محیط دایره
polarization of a medium U قطبش محیط
operational environment U محیط فعالیت
operational environment U محیط عملیاتی
dispersion medium U محیط پاشندگی
environment architecture U معماری محیط
ill neighboured U دارای محیط بد
in vitro U در محیط مصنوعی
in vivo U در محیط طبیعی
induced environment U محیط القایی
living environment U محیط زنده
milieu therapy U محیط درمانی
therapeutic millieu U محیط درمانی
miseenscene U محیط کلی
mixed environment U محیط درهم
peripheries U محیط حدود
environments U محیط زیست
workbench U محیط کاری
workbenches U محیط کاری
environment U محیط زیست
comprehensive U وسیع محیط
medium U محیط کشت
mediums U محیط کشت
periphery U محیط حدود
circumferences U محیط دایره
circumference U محیط دایره
contour U محیط مرئی
circling U محیط دایره
milieu U محیط اجتماعی
milieux U محیط اجتماعی
environmentalist U محیط نگر
silhouette U محیط مریی
environmentalists U محیط نگر
circles U محیط دایره
circled U محیط دایره
silhouettes U محیط مریی
circle U محیط دایره
it is meters U محیط ان دومتر است
peripheral U دورهای وابسته به محیط
elements U محیط طبیعی اخشیج
metaerg U صفت محیط زاد
element U محیط طبیعی اخشیج
environmental protection U حفاظت محیط زیست
outside U محیط دست بالا
outsides U محیط دست بالا
induced environment U محیط القا شده
environmentalists U محیط زیست شناس
circumstance U شرایط محیط اهمیت
eco- U پیشوند محیط پرگیر
environmentalist U محیط زیست گرا
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
terrestrial environment U وضع محیط زمین
environmentalist U محیط زیست شناس
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environmentalists U محیط زیست گرا
psychonomics U محیط شناسی روانی
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
archibenthal enviroment U محیط ژرف اقیانوس
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
environmentalism U محیط زیست گرایی
misfits U غیر متجانس با محیط
environmentalism U محیط زیست شناسی
misfit U غیر متجانس با محیط
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
environmental psychology U روانشناسی محیط نگر
environmental conservation U حفافت محیط زیست
accommodations U سازش با مقتضیات محیط
derealization U دگرسان بینی محیط
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
data base environment U محیط پایگاه داده
acid cure U پخت در محیط اسیدی
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
atlantic U دریای محیط غربی
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
eupelagic environment U محیط زیر لایه زیرین
inverting U تغییر اعداد در محیط دودویی
invert U تغییر اعداد در محیط دودویی
great circle U بزرگترین دایره محیط یک کره
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
elements U عامل اصلی محیط طبیعی
living environment U جانداران محیط زیوندگان- پرمون
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
element U عامل اصلی محیط طبیعی
climb the wall <idiom> U از محیط خسته وعصبانی شدن
contour U محیط مریی دوره میزان منحنی
the outer world U مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
accomodation U تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
oxydizing agents U مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
acid alkylation U الکیل دار کردن در محیط اسیدی
demarcation U نشان دادن اختلاف بین دو محیط
music track U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
alternates U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
track [on a sound recording medium] U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
extraterrestrials U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
alternated U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternate U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
extraterrestrial U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
ecesis U نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
the Green Dot® [recycling symbol] U علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
stenotopic U دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
archive U قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
archive U کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
virtual U شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
isoperimetry U گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
cenogenesis U تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
annulus U دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
integrated U محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
ecology U علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
sere U تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
Plans for the dam have been rejected by environmentalists. U برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
greenwash U نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
antibiosis U تضاد بین دوموجود زنده کوچک که بیش از یکی از انها در محیط باقی نمیماند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com