Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
improve
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improved
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improves
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improving
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amending
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
mends
U
رفو کردن بهبودی یافتن
amended
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
amend
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
mend
U
رفو کردن بهبودی یافتن
mended
U
رفو کردن بهبودی یافتن
recuperated
U
بهبودی یافتن
to grow better
U
بهبودی یافتن
recuperating
U
بهبودی یافتن
to get back on one's feet
U
بهبودی یافتن
pickup
U
بهبودی یافتن
to gain in nealth
U
بهبودی یافتن
to pull round
U
بهبودی یافتن
recvperate
U
بهبودی یافتن
recuperates
U
بهبودی یافتن
recover
U
بهبودی یافتن
recovering
U
بهبودی یافتن
recovers
U
بهبودی یافتن
recuperate
U
بهبودی یافتن
pull round
U
بهبودی یافتن
gain
U
بهبودی یافتن رسیدن
gains
U
بهبودی یافتن رسیدن
gained
U
بهبودی یافتن رسیدن
snapback
U
سریعا بهبودی یافتن
ameliorate
U
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorates
U
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorating
U
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorated
U
بهتر شدن بهبودی یافتن
convalescing
U
بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesce
U
بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesced
U
بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesces
U
بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
better
U
بهبودی یافتن چیز بهترشرط بندی کننده
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to unfold
U
پیشرفت کردن
thriving
U
پیشرفت کردن
thrives
U
پیشرفت کردن
thrive
U
پیشرفت کردن
thrived
U
پیشرفت کردن
progressing
U
پیشرفت کردن
progress
U
پیشرفت کردن
further
U
پیشرفت کردن
here goes
<idiom>
U
پیشرفت کردن
progresses
U
پیشرفت کردن
make a dent in
<idiom>
U
پیشرفت کردن
to make way
U
پیشرفت کردن
to gain ground
U
پیشرفت کردن
come along
U
پیشرفت کردن
furthered
U
پیشرفت کردن
furthering
U
پیشرفت کردن
get ahead
<idiom>
U
پیشرفت کردن
progressed
U
پیشرفت کردن
to make headway
U
پیشرفت کردن
to make progress
U
پیشرفت کردن
furthers
U
پیشرفت کردن
to look back
U
از پیشرفت خودداری کردن
to make p in one's studies
U
در تحصیلات خود پیشرفت کردن
prospering
U
کامیاب شدن پیشرفت کردن
prospered
U
کامیاب شدن پیشرفت کردن
prosper
U
کامیاب شدن پیشرفت کردن
prospers
U
کامیاب شدن پیشرفت کردن
upgrade
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrading
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrades
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgraded
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
flourished
U
نشو ونما کردن پیشرفت کردن
flourishes
U
نشو ونما کردن پیشرفت کردن
flourish
U
نشو ونما کردن پیشرفت کردن
propagated
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
meet
U
: برخورد کردن یافتن
meets
U
: برخورد کردن یافتن
editors
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editor
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
strengthen
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
exchanges
U
عوض کردن تسعیر یافتن
terminated
U
محدود کردن خاتمه یافتن
migrate
U
سیر کردن انتقال یافتن
gain
U
کسب کردن باز یافتن
transfuse
U
رسوخ یافتن در تزریق کردن در
migrates
U
سیر کردن انتقال یافتن
migrating
U
سیر کردن انتقال یافتن
terminates
U
محدود کردن خاتمه یافتن
terminate
U
محدود کردن خاتمه یافتن
migrated
U
سیر کردن انتقال یافتن
gained
U
کسب کردن باز یافتن
gains
U
کسب کردن باز یافتن
exchanging
U
عوض کردن تسعیر یافتن
strengthens
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
exchanged
U
عوض کردن تسعیر یافتن
exchange
U
عوض کردن تسعیر یافتن
strengthened
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
melioration
U
بهبودی
betterment
U
بهبودی
amendment
U
بهبودی
mend
U
بهبودی
recuperation
U
بهبودی
health
U
بهبودی
well-being
U
بهبودی
amelioration
U
بهبودی
recruital
U
بهبودی
mending
U
بهبودی
recvery
U
بهبودی
realistic deterrence
U
میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
locating
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locates
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
extend
U
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
locate
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
extending
U
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
center
U
کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
extends
U
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
located
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
henpeck
U
سعی کردن برای تفوق یافتن
improving
U
بهبودی دادن
incurable
U
بهبودی ناپذیر
to bring through
U
بهبودی دادن
remission
U
بهبودی بیماری
improves
U
بهبودی دادن
improved
U
بهبودی دادن
snapback
U
بهبودی سریع
improve
U
بهبودی دادن
recoveries
U
بهبودی بازیافت
meliorator
U
بهبودی بخش
recovery
U
بهبودی بازیافت
convalescent
U
در حال بهبودی
recuperative
U
بهبودی بخش
adjourned
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
irrecoverably
U
چنانکه بهبودی نپذیرد
head-hunting
<idiom>
U
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
sanatory
U
علاج کننده بهبودی دهنده
improver
U
ترقی کننده بهبودی دهنده
incorrigible
U
بهبودی ناپذیر درست نشدنی
sanative
U
علاج کننده بهبودی دهنده
flowed
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
paragons
U
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon
U
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
flow
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flows
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
an incorrigible person
U
کسیکه اخلاقش اصلاح نپذیردیا بهبودی نیابد
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
prognosis
U
بهبودی ازمرض در اثر پیش بینی جریان مرض
prognoses
U
بهبودی ازمرض در اثر پیش بینی جریان مرض
malfunction
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
promotions
U
پیشرفت
progressing
U
پیشرفت
improvement
U
پیشرفت
progresses
U
پیشرفت
improvements
U
پیشرفت
progressed
U
پیشرفت
furtherance
U
پیشرفت
progressions
U
پیشرفت
advance
U
پیشرفت
lifted
U
پیشرفت
underdeveloped
U
کم پیشرفت
achievement age
U
سن پیشرفت
achievement
U
پیشرفت
achievements
U
پیشرفت
going
U
پیشرفت
lifting
U
پیشرفت
attainments
U
پیشرفت
lift
U
پیشرفت
advancing
<adj.>
U
پیشرفت
progression
U
پیشرفت
accomplishment
U
پیشرفت
attainment
U
پیشرفت
promotion
U
پیشرفت
advancement
U
پیشرفت
lifts
U
پیشرفت
headway
U
پیشرفت
progress
U
پیشرفت
improvement
U
پیشرفت
developments
U
پیشرفت
advances
U
پیشرفت ها
proceedings
U
پیشرفت ها
undeveloed
U
بی پیشرفت
progression
U
پیشرفت
development
U
پیشرفت
growth
U
پیشرفت
advance
U
پیشرفت
head way
U
پیشرفت
advance
U
پیشرفت
advances
U
پیشرفت
advancing
U
پیشرفت
progress
U
پیشرفت
growths
U
پیشرفت
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
U
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accession
U
دخول پیشرفت
reaction progress
U
پیشرفت واکنش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com