Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prognoses
U
بهبودی ازمرض در اثر پیش بینی جریان مرض
prognosis
U
بهبودی ازمرض در اثر پیش بینی جریان مرض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
river forcasting
U
پیش بینی جریان رودخانه
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amelioration
U
بهبودی
mending
U
بهبودی
recuperation
U
بهبودی
recvery
U
بهبودی
mend
U
بهبودی
amendment
U
بهبودی
well-being
U
بهبودی
melioration
U
بهبودی
health
U
بهبودی
betterment
U
بهبودی
recruital
U
بهبودی
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
recuperated
U
بهبودی یافتن
meliorator
U
بهبودی بخش
improve
U
بهبودی دادن
improved
U
بهبودی دادن
improves
U
بهبودی دادن
recuperate
U
بهبودی یافتن
convalescent
U
در حال بهبودی
to get back on one's feet
U
بهبودی یافتن
recuperates
U
بهبودی یافتن
improving
U
بهبودی دادن
recuperative
U
بهبودی بخش
to bring through
U
بهبودی دادن
to gain in nealth
U
بهبودی یافتن
recovers
U
بهبودی یافتن
to grow better
U
بهبودی یافتن
to pull round
U
بهبودی یافتن
snapback
U
بهبودی سریع
recoveries
U
بهبودی بازیافت
recovery
U
بهبودی بازیافت
remission
U
بهبودی بیماری
pull round
U
بهبودی یافتن
recover
U
بهبودی یافتن
recovering
U
بهبودی یافتن
incurable
U
بهبودی ناپذیر
recuperating
U
بهبودی یافتن
recvperate
U
بهبودی یافتن
pickup
U
بهبودی یافتن
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
snapback
U
سریعا بهبودی یافتن
gains
U
بهبودی یافتن رسیدن
gain
U
بهبودی یافتن رسیدن
gained
U
بهبودی یافتن رسیدن
irrecoverably
U
چنانکه بهبودی نپذیرد
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
improves
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
ameliorating
U
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorate
U
بهتر شدن بهبودی یافتن
improve
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improved
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improving
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
mend
U
رفو کردن بهبودی یافتن
mended
U
رفو کردن بهبودی یافتن
mends
U
رفو کردن بهبودی یافتن
ameliorates
U
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorated
U
بهتر شدن بهبودی یافتن
incorrigible
U
بهبودی ناپذیر درست نشدنی
amending
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
sanatory
U
علاج کننده بهبودی دهنده
improver
U
ترقی کننده بهبودی دهنده
sanative
U
علاج کننده بهبودی دهنده
amended
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
amend
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
convalescing
U
بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesces
U
بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesced
U
بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
convalesce
U
بهبودی یافتن دوره نقاهت را گذراندن
better
U
بهبودی یافتن چیز بهترشرط بندی کننده
an incorrigible person
U
کسیکه اخلاقش اصلاح نپذیردیا بهبودی نیابد
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
U
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
cure
U
شفا دادن بهبودی دادن
cures
U
شفا دادن بهبودی دادن
cured
U
شفا دادن بهبودی دادن
snivels
U
اب بینی
snivelling
U
اب بینی
snoot
U
بینی
rheum
U
اب بینی
nose
U
بینی
pecker
U
بینی
snot
U
اب بینی
snivelled
U
اب بینی
nozzle
U
بینی
rhinologist
U
بینی
neb
U
بینی
sniveled
U
اب بینی
snivel
U
اب بینی
noses
U
بینی
night bilndness
U
شب بینی
hand reading
U
کف بینی
the handle of the face
U
بینی
nozzles
U
بینی
palmistry
U
کف بینی
nasally
U
از بینی
double vision
U
دو بینی
graphology
U
خط بینی
mucus of the nose
U
اب بینی
sniveling
U
اب بینی
cross eye
U
دو بینی
cross eye
U
کج بینی
chiromancy
U
کف بینی
expectations
U
پیش بینی
microscopic
U
ذره بینی
optimism
U
نیک بینی
self imprtance
U
خود بینی
vibrissa
U
موی بینی
astronomy
U
طالع بینی
anticipation
U
پیش بینی
priggery
U
خود بینی
priggism
U
اندک بینی
rhinology
U
بینی شناسی
biopsy
U
زنده بینی
to blow nose
U
گرفتن بینی
prospectiveness
U
پیش بینی
expectation
U
پیش بینی
introspection
U
باطن بینی
noses
U
بینی اسب
retinoscopy
U
شبکیه بینی
hook nosed
U
دارای بینی کج
astrology
U
اختر بینی
astrology
U
طالع بینی
precautions
U
پیش بینی
precaution
U
پیش بینی
nose
U
بینی اسب
abdominos'copy
U
شکم بینی
scintillating scotoma
U
اخگر بینی
prognostications
U
پیش بینی
prognostication
U
پیش بینی
rhinal
U
وابسته به بینی
quillet
U
باریک بینی
nostrils
U
سوراخ بینی
finesse
U
نکته بینی
to read people's hands
U
کف بینی کردن
hook-nosed
U
دارای بینی کج
nasal
U
مربوط به بینی
subtility
U
باریک بینی
strology
U
زایجه بینی
prediction
U
پیش بینی
forecasting
U
پیش بینی
foresight
U
پیش بینی
stereoscopic
U
برجسته بینی
sniffs
U
بینی گرفتن
nasal
U
وابسته به بینی
forecasts
U
پیش بینی
megalomania
U
خودبزرگ بینی
myopia
U
نزدیک بینی
forecast
U
پیش بینی
predictions
U
پیش بینی
sniffing
U
بینی گرفتن
sniffed
U
بینی گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com