English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foundation U بنیان بنگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
structure U بنیان
structures U بنیان
structuring U بنیان
basis U بنیان
warp and woof U بنیان
radicle U بنیان
valence U بنیان
radical U بنیان
radicals U بنیان
root U بنیان پایه
roots U بنیان پایه
founders U بنیان گذار
capital structure U بنیان سرمایه
structuralization U بنیان گذاری
bottom U بنیان نهادن
bottoms U بنیان نهادن
market structure U بنیان بازار
free redical U بنیان ازاد
acid radical U بنیان اسید
bulid U بنیان گذاردن
economic structure U بنیان اقتصادی
foundering U بنیان گذار
founder U بنیان گذار
foundered U بنیان گذار
valence U بنیان ترکیب اتمی
trihydroxy U هیدورکسیدی دارای سه بنیان هیدروکسیل
pentavalent U دارای پنج فرفیت یا بنیان
Cellophane U لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
institute U بنگاه
instituted U بنگاه
institutes U بنگاه
instituting U بنگاه
firms U بنگاه
firmest U بنگاه
concern U بنگاه
concerns U بنگاه
firmer U بنگاه
firm U بنگاه
establishments U بنگاه
corporations U بنگاه
establishment U بنگاه
corporation U بنگاه
businesses U بنگاه
business U بنگاه
institution U بنگاه
news agencies U بنگاه خبرگزاری
hydrotherapeutic U بنگاه اب درمانی
hydropath establishment U بنگاه اب درمانی
competitive firm U بنگاه رقابتی
exchange service U بنگاه معاوضه
head-hunters U بنگاه کاریاب
pawnshop U بنگاه رهنی
state enterprise U بنگاه دولتی
news agency U بنگاه خبرگزاری
mont de piete U بنگاه رهنی
carpooling center [American E] U بنگاه همسفری
head-hunter U بنگاه کاریاب
industrial concern U بنگاه صنعتی
pawnbroker U بنگاه رهنی
institute U بنداد بنگاه
instituted U بنداد بنگاه
institutes U بنداد بنگاه
instituting U بنداد بنگاه
business enterprise U بنگاه تجاری
enterprise U بنگاه اقتصادی
service U بنگاه سرویس
enterprises U بنگاه اقتصادی
pawnbrokers U بنگاه رهنی
business enterprise U بنگاه بازرگانی
serviced U بنگاه سرویس
institution U اصل حقوقی بنگاه
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
settlement U حل و فصل توافق بنگاه
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
representative firm U بنگاه تولیدی نمونه
settlements U حل و فصل توافق بنگاه
enterprise U موسسه یا بنگاه اقتصادی
pawnbrokers U دلال در بنگاه رهنی
pawnbroker U دلال در بنگاه رهنی
nonprofit firm U بنگاه غیر انتفاعی
enterprises U موسسه یا بنگاه اقتصادی
outclearing U فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
hacienda U بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
two input firm U بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
user cost of capital U هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
BBC U مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
subvention U اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
out relief U دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
imperial institute U بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
turnover U تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
expansion path U مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
acid radical U ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
break even point U نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
corporations U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com