Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
looking
U
بنظر اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
in my opinion
U
بنظر من
purports
U
بنظر امدن
seems
U
بنظر امدن
seemed
U
بنظر امدن
seem
U
بنظر امدن
purport
U
بنظر امدن
purported
U
بنظر امدن
purporting
U
بنظر امدن
beseem
U
بنظر امدن
blurring
U
نامشخص بنظر امدن
blurred
U
نامشخص بنظر امدن
blur
U
نامشخص بنظر امدن
hulk
U
بزرگ بنظر رسیدن
hulks
U
بزرگ بنظر رسیدن
beseem
U
مناسب بنظر امدن
it sounds false
U
دروغ بنظر میرسد
he looks brave
U
او شجاع بنظر میرسد
on end
<idiom>
U
بنظر به پایان رسیده
look black
U
متغیر بنظر امدن
face value
<idiom>
U
بنظر با ارزش رسیدن
So it appears ( looks , seems ) that …
U
اینطور بنظر می آید که ...
blurs
U
نامشخص بنظر امدن
to lool black
U
خشمگین یا متغیر بنظر امدن
the price was not reasonable
U
بهای ان معقول بنظر نمیرسید
She has a foreign appearance.
U
ظاهرش خارجی بنظر می آید
To bring something to someones notice ( attention ) .
U
چیزی را بنظر کسی رساندن
Playing football is not my idea of fun .
U
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
He seems to have a vulgar tongue.
U
آدم دهن دریده ای بنظر می آید
may it please your excellency
U
اگر بنظر جنابعالی خوش ایندباشد
He seems to be a level – headed ( rational and knowledgeale ) boss .
U
رئیس فهمیده ای بنظر می رسد ( می آید )
The two parties seem irreoncilable.
U
طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
have the last laugh
<idiom>
U
باعث احمق بنظر رسیدن شخص
He seems to have a lot of confidence.
U
خیلی خاطر جمع ( مطمئن ) بنظر می رسد
He is a capable man . he is a man of ability .
بنظر او یک میلیارد تومان بی قابل
[ناقابل]
است
objectify
U
بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
turn the tide
<idiom>
U
چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
you do not seem well
U
گویا حالتان خوش نیست سالم بنظر نمیایید
long shot
<idiom>
U
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
to sugar the pill
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
forthcomming
U
اینده
futurity
U
اینده
in the time to come
U
اینده
next
U
اینده
following on
U
از پی اینده
aftertime
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
comer
U
اینده
future
U
اینده
forthcoming
U
اینده
incoming
U
اینده
coming
U
اینده
lavenir
U
اینده
to be
U
اینده
approaching
U
اینده
toward
U
اینده
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
the future
U
جهان اینده
the next world
U
جهان اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
the next world
U
عالم اینده
futurism
U
اینده گرایی
futures contract
U
قرارداد اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
intercurrent
U
در میان اینده
the f. winter
U
زمستان اینده
prospect of the future
U
دورنمای اینده
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
the a season
U
موسم اینده
nether world
U
جهان اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
proximo
U
درماه اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
proximo
U
ماه اینده
katabatic
U
پائین اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
the a season
U
فعل اینده
futurity
U
نسل اینده
f. tense
U
زمان اینده
catabatic
U
پایین اینده
providential
U
اینده نگر
by next mail
U
باپست اینده
prospect
U
اینده نگری
prospected
U
اینده نگری
prospecting
U
اینده نگری
prospects
U
اینده نگری
futures
U
قراردادهای اینده
emergent
U
بیرون اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
upcoming
U
زود اینده
prospectus
U
اینده نامه
offing
U
در اینده نزدیک
prospectuses
U
اینده نامه
even tual
U
درنتیجه اینده
prospective
U
مربوط به اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
provident
U
صرفه جو اینده نگر
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
proximo
U
مربوط بماه اینده
tardier
U
دیر اینده کند
future
U
بعد اینده اتیه
long range
U
مربوط به اینده دور
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
latest
U
تازه گذشته اینده
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
tardy
U
دیر اینده کند
tardiest
U
دیر اینده کند
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
dark bulb
U
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
this story is improbable
U
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com