English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
benzoline U بنزین خام یاپالوده نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
fuels U بنزین
fuelling U بنزین
petrol U بنزین
motor sprit U بنزین
benzole U بنزین
gas U بنزین
gases U بنزین
benzine U بنزین
gasses U بنزین
storm bird U بنزین
fuelled U بنزین
fueled U بنزین
fuel U بنزین
gasoline U بنزین
gassed U بنزین
gasolene U بنزین
gas U بنزین گازمعده
gases U بنزین گازمعده
light gasolin U بنزین سبک
gassed U بنزین گازمعده
Premium gas U بنزین سوپر
petrol can U باک بنزین
gasses U بنزین گازمعده
naphtha U بنزین سنگین
filling station U پمپ بنزین
gasoline drum U بشکه بنزین
filling stations U پمپ بنزین
gas station U پمپ بنزین
gas stations U پمپ بنزین
phenyl U اصل بنزین
petrol pipe U لوله بنزین
fuel pump U پمپ بنزین
petrol filter U صافی بنزین
avgas U بنزین هواپیما
aviation gasoline U بنزین هواپیما
petrol container U فرف بنزین
high grade petrol U بنزین سوپر
gas recovery U بازیابی بنزین
gasoline electric U بنزین الکتریکی
petrol pump U تلمبه بنزین
gasoline dump U باک بنزین
petrol pump U پمپ بنزین
gas pump U تلمبه بنزین
gasoline can U قوطی بنزین
gas pump U پمپ بنزین
gas level U سطح بنزین
fuel filter U صافی بنزین
gasoline barrel U بشکه بنزین
gas inlet valve needle U ژیگلور بنزین
gas injection U پاشش بنزین
gas injection U تزریق بنزین
gasolinic U وابسته به بنزین
petrol tank U مخزن بنزین
gas tank U پودر بنزین
gas tank U بخار بنزین
gasoline consumption U مصرف بنزین
gas storage U مخزن بنزین
premium grade petrol U بنزین سوپر
gas synthesis U ترکیب مصنوعی بنزین
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
gas form natrural gas U بنزین از گاز طبیعی
gasholders U محل نگهداری بنزین
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
gasholder U محل نگهداری بنزین
unleaded petrol U بنزین بدون سرب
storm bird U بنزین ریختن ماشین
gasoline brick U بنزین بااکتان بالا
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
gasoline gels U بنزین تغلیظ شده
gasoline brick U بنزین خوش سوز
petrol U بنزین گیری کردن
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
Where is the neareset petrol station? U نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
They were falling over one another to get petrol(gasoline). U برای خرید بنزین سرودست می شکستند
mpg U مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
gas level gauge U دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
class iii supplies U اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
throttling U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
throttle U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile . U بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene U هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
uncharged U پر نشده
unbowed U خم نشده
unaccommodated U فراهم نشده
unpremediated U تصور نشده
unshod U نعل نشده
unexamined <adj.> U کنترل نشده
unspotted U ننگین نشده
unsought U کاوش نشده
unlicked U لیسیده نشده
unpolished U پرداخت نشده
unsaved U پس انداز نشده
unleached U سفید نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaturate U اشباع نشده
unnormalized U هنجار نشده
unset U ثابت نشده
unexploded U منفجر نشده
tenantless U اشغال نشده
roughdry U اطو نشده
non switched line U خط گزینه نشده
imperforate U منگنه نشده
in quires U صحافی نشده
in sheets U صحافی نشده
increate U افریده نشده
inedited U منتشر نشده
inedited U چاپ نشده
inextinct U نیست نشده
innascible U زایده نشده
the date was not specified U نشده بود
unaccomplished U انجام نشده
undisiplined U تربیت نشده
undirected U هدایت نشده
intemerate U بی ناموس نشده
undefined U تعریف نشده
uncoditioned U شرط نشده
uncoditioned U قطعی نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unbowed U سر کوب نشده
unbacked U رام نشده
undeeded U در سندقید نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U تست نشده
unverified <adj.> U بازرسی نشده
unverified <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U ممیزی نشده
unverified <adj.> U بررسی نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com