English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unleaded petrol U بنزین بدون سرب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
gases U بنزین
gasoline U بنزین
gasses U بنزین
fueled U بنزین
gas U بنزین
fuelling U بنزین
fuelled U بنزین
fuel U بنزین
storm bird U بنزین
fuels U بنزین
benzine U بنزین
gasolene U بنزین
motor sprit U بنزین
benzole U بنزین
gassed U بنزین
petrol U بنزین
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
petrol tank U مخزن بنزین
petrol pump U تلمبه بنزین
gas recovery U بازیابی بنزین
petrol pump U پمپ بنزین
gas pump U تلمبه بنزین
avgas U بنزین هواپیما
petrol filter U صافی بنزین
petrol can U باک بنزین
Premium gas U بنزین سوپر
fuel filter U صافی بنزین
gas injection U تزریق بنزین
gas injection U پاشش بنزین
gas inlet valve needle U ژیگلور بنزین
fuel pump U پمپ بنزین
gas level U سطح بنزین
gas pump U پمپ بنزین
aviation gasoline U بنزین هواپیما
gas tank U بخار بنزین
gas stations U پمپ بنزین
filling station U پمپ بنزین
gassed U بنزین گازمعده
gas U بنزین گازمعده
gasoline dump U باک بنزین
gasoline consumption U مصرف بنزین
gasses U بنزین گازمعده
naphtha U بنزین سنگین
gasoline can U قوطی بنزین
petrol container U فرف بنزین
phenyl U اصل بنزین
petrol pipe U لوله بنزین
filling stations U پمپ بنزین
gases U بنزین گازمعده
gas station U پمپ بنزین
gas tank U پودر بنزین
gasoline barrel U بشکه بنزین
premium grade petrol U بنزین سوپر
gasoline drum U بشکه بنزین
gas storage U مخزن بنزین
high grade petrol U بنزین سوپر
gasolinic U وابسته به بنزین
light gasolin U بنزین سبک
gasoline electric U بنزین الکتریکی
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
gasoline brick U بنزین بااکتان بالا
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
petrol U بنزین گیری کردن
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
gasoline gels U بنزین تغلیظ شده
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
gasoline brick U بنزین خوش سوز
gasholders U محل نگهداری بنزین
storm bird U بنزین ریختن ماشین
gasholder U محل نگهداری بنزین
gas synthesis U ترکیب مصنوعی بنزین
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
gas form natrural gas U بنزین از گاز طبیعی
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
benzoline U بنزین خام یاپالوده نشده
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
Where is the neareset petrol station? U نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
class iii supplies U اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
gas level gauge U دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
They were falling over one another to get petrol(gasoline). U برای خرید بنزین سرودست می شکستند
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
mpg U مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
throttled U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile . U بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttling U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttle U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene U هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
to a certainty U بدون شک
sans U بدون
obtrusively U بدون حق
undoubted U بدون شک
but U بدون
wanting U بدون
without U بدون
acheilos U بدون لب
acheilous U بدون لب
indubitable U بدون شک
not nearctic U بدون
undoubtedly U بدون شک
doubtlessly U بدون شک
ex U بدون
and no mistake U بدون شک
unstressed U بدون مد
ex- U بدون
i'll warrant U بدون شک
goalless U بدون گل
bottomless U بدون ته
immediately U بدون واسطه
toothless U بدون دندانه
humblest U بدون ارتفاع
involuntarily U بدون اراده
holdless U بدون گیره
bloodless U بدون خونریزی
insecure U بدون ایمنی
hands down U بدون احتیاط
indubitable U بدون تردید
inaction U بدون فعالیت
bachelors U بدون عیال
bachelor U بدون عیال
disconnectedly U بدون ارتباط
humble U بدون ارتفاع
glabrous U بدون کرک
immethodical U بدون اسلوب
guilelessly U بدون تزویر
notwithstanding U بدون توجه
continuously U بدون توقف
bareheaded U بدون کلاه
deice U بدون یخ کردن
diamensionless U بدون اندازه
diamensionless U بدون بعد
dimensionless U بدون بعد
discontinuously U بدون اتصال
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
failure free U بدون خرابی
flavorless U بدون مزه
free from backlash U بدون لقی
degas U بدون گازکردن
dealated U بدون بال
cordless U بدون سیم
awless U بدون بیم
avirulent U بدون شدت
asymptomatic U بدون علامت
anechoic U بدون انعکاس
bloodlessly U بدون خونریزی
ametabolous U بدون دگردیسی
by rote U بدون فکر
ametabolic U بدون دگردیسی
air dry U بدون رطوبت
free from slip U بدون لغزش
free of tax U بدون مالیات
unalloyed U بدون الیاژ
vainly U بدون نتیجه
blankly U بدون مقصودیامعنی
inoffensive U بدون زنندگی
undoubted U بدون تردید
expired U بدون اعتبار
undue U بدون مداخله
unfurnished U بدون اثاثیه
confidently U بدون شبهه
adrift U بدون هدف
unselfish U بدون خودخواهی
acarpous U بدون میوه
free play U بدون محدودیت
free trader U بدون گمرک
fruitlessly U بدون نتیجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com