Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preconize
U
بنام فراخواندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
for the love of
U
بنام ,
namely
U
بنام
in f.of
U
بنام
elicit
U
فراخواندن
elicits
U
فراخواندن
eliciting
U
فراخواندن
elicited
U
فراخواندن
names
U
بنام صداکردن
name
U
بنام صداکردن
in the name of justice
U
بنام عدالت
evokes
U
فراخواندن برگرداندن
evoking
U
فراخواندن برگرداندن
to ring up
U
با زنگ فراخواندن
to recall somebody
U
کسی را فراخواندن
evocate
U
فراخواندن برگرداندن
to call somebody back
U
کسی را فراخواندن
to summon somebody back
U
کسی را فراخواندن
to order somebody back
U
کسی را فراخواندن
draft
U
به خدمت فراخواندن
drafted
U
به خدمت فراخواندن
evoke
U
فراخواندن برگرداندن
drafts
U
به خدمت فراخواندن
to bring somebody back
U
کسی را فراخواندن
recalls
U
فراخواندن معزول کردن
recall
U
فراخواندن معزول کردن
musters
U
لیست اسامی فراخواندن
mustering
U
لیست اسامی فراخواندن
mustered
U
لیست اسامی فراخواندن
muster
U
لیست اسامی فراخواندن
recalled
U
فراخواندن معزول کردن
reenlistment
U
دوباره به خدمت فراخواندن
ghostwrite
U
بنام شخص دیگری نوشتن
jutte
U
نوعی سلاح بنام ده دست
the lot fell upon me
U
قرعه بنام من اصابت کرد
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
summon
U
فراخواندن احضار قانونی کردن
call for tender
U
برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
summoned
U
فراخواندن احضار قانونی کردن
namesake
U
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
namesakes
U
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
lima bean
U
نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
yaws
U
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
asp
U
نوعی مار بنام لاتین haje Naja
emmer
U
نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
misname
U
بنام اشتباهی صدا کردن دشنام دادن
to serve a subpoena on
U
با خواست برگ فراخواندن احضاریه برای
to invite somebody to do something
U
کسی را برای انجام کاری فراخواندن
parian
U
وابسته به جزیرهای دردریای اژه که مرمری ان بنام است
subpoena
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaed
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaing
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenas
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
p code
U
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
hare and hounds
U
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
Jesuits
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
islets of langerhans
U
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
parbasis
U
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
Jesuit
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
morse alphabet or code
U
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
limitation of actions
U
در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
escolar
U
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
pearl
U
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
aluminum
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminium
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
Pashtan
U
قبایل پشتو
[که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
Call a spade a spade.
<proverb>
U
بیل را بیل بنام.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com