Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
What brazen cheek ! Ilike your impudence .
U
بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی) !
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
payable at sight
U
قابل پرداخت به محض رویت به رویت
superabundant
U
خیلی زیاد
raff
U
خیلی زیاد
superrabundant
U
خیلی زیاد
extreme
U
خیلی زیاد
exceeding
U
خیلی زیاد
far
U
زیاد خیلی
lots
U
خیلی زیاد
infinitely
U
خیلی زیاد
oodles
U
خیلی زیاد
very many book
U
کتابهای خیلی زیاد
oodlins
U
خیلی زیاد توده
barrelful
U
مقدار خیلی زیاد
very long
U
برد خیلی زیاد
abject poverty
U
فقر خیلی زیاد
an arm and a leg
<idiom>
U
پول خیلی زیاد
very high frequency
U
فرکانس خیلی زیاد
to the full
<idiom>
U
خیلی زیاد ،به طور کامل
have one's heart set on something
<idiom>
U
چیزی را خیلی زیاد خواستن
like crazy
<idiom>
U
خیلی سریع با انرژی زیاد
slashed
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
spate
U
تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
to have one's work cut out
[for one]
<idiom>
U
کار خیلی زیاد و سخت داشتن
no end to (of)
<idiom>
U
خیلی زیاد،بهنظر تمام شده
slash
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
to have a binge
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a spree
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to be on the razzle
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
blockbusters
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbuster
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
Don't get fresh with me!
U
پررویی نکن !
outface
U
پررویی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
sight
U
رویت
sights
U
رویت
at sight
U
به رویت
sights
U
رویت کردن
bill pay able at sight
U
برات رویت
seeing
U
بینش رویت
apparent
U
قابل رویت
macroscopic
U
قابل رویت
draft at sight
U
برات به رویت
sight
U
رویت کردن
option of inspection
U
خیار رویت
sight draft
U
برات به رویت
visible
U
قابل رویت
at sight
U
بمحض رویت
angle of sight
U
زاویه رویت
visibility
U
قابلیت رویت
anchor in sight
U
لنگر رویت شد
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
preview
U
قبلا رویت کردن
inenarrable
U
غیر قابل رویت
parallax-free
<adj.>
U
بدون اختلاف در رویت
previews
U
قبلا رویت کردن
invisibles
U
معاملات غیرقابل رویت
visibles
U
کالاهای قابل رویت
visible
U
نمایان قابل رویت
invisible trade
U
تجارت غیرقابل رویت
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
the pot calls the kettle black
U
دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
prevue
U
قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
visibility
U
قابلیت دید قابل رویت بودن
uncovered
U
واضح قابل رویت غیر سری
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
Please face me when I'm talking to you.
U
لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
parallax
U
اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر
heliacal
U
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشیدقابل رویت است
subaqueous ranging
U
طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
discrimination
U
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
chip
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chips
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
helical
U
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
reflected code
U
سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
angle of view
U
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
invisible assets
U
دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
pot calling the kettle black
<idiom>
U
دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه
sight
U
بازرسی کردن رویت کردن
sensible
U
قابل درک قابل رویت
sights
U
بازرسی کردن رویت کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
dumpiness
U
خیلی
ten
U
خیلی
for long
U
خیلی
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
not a few
U
خیلی ها
villainous
U
خیلی بد
routh
U
خیلی
dammit
U
خیلی
damn
U
خیلی
highly
U
خیلی
to a large extent
U
خیلی
very little
U
خیلی کم
many
U
خیلی
copious
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
far and away
U
خیلی
very
U
خیلی
skin and bones
<idiom>
U
خیلی لاغر
number one
U
خیلی خوب
too tough
U
خیلی سفت
really wicked
U
خیلی محشر
in no time
U
خیلی زود
I had an awful time .
U
به من خیلی بد گذشت
of vital importance
U
خیلی ضروری
bone dry
U
خیلی خشک
pitch-black
U
خیلی سیاه
really sick
U
خیلی محشر
faraway
U
خیلی دور
Many thanks!
U
خیلی ممنون!
precise
U
خیلی دقیق
She is very pretentious.
U
خیلی ادعادارد
whopping
U
خیلی بزرگ
piping hot
U
خیلی داغ
oftentimes
U
خیلی اوقات
pitch black
U
خیلی سیاه
whackings
U
خیلی بزرگ
whacking
U
خیلی بزرگ
iam in bad
U
خیلی محتاجم
it is very easily done
U
خیلی به اسانی
as good as
U
خیلی خوب
by leaps and bounds
U
خیلی تند
mad as a hornet
<idiom>
U
خیلی عصبانی
Neanderthal
U
خیلی کهنه
lower most
U
خیلی پست تر
in seventh heaven
<idiom>
U
خیلی خوشحال
in cold blood
<idiom>
U
خیلی خونسرد
confidential
U
خیلی محرمانه
as stiff as a poker
U
خیلی خشک
lily white
U
خیلی سفید
level best
U
خیلی خوب
level best
U
خیلی عالی
not so hot
<idiom>
U
نه خیلی خوب
benedicite
U
خیلی خوب
at most
U
خیلی باشد
nifty
U
خیلی خوب
before you can say knife
U
خیلی زود
niftiest
U
خیلی خوب
immensurable
U
خیلی قدیم
niftier
U
خیلی خوب
many people
U
خیلی از مردم
many people
U
خیلی اشخاص
dead slow
U
خیلی اهسته
jolly
U
بذله گو خیلی
wicked
<adj.>
U
خیلی خوب
sick
[British E]
<adj.>
U
خیلی خوب
cool
<adj.>
U
خیلی خوب
awesome
<adj.>
U
خیلی خوب
great
<adj.>
U
خیلی خوب
Nothing more, thanks.
خیلی متشکرم.
(a) snap
<idiom>
U
خیلی ساده
precipitates
U
خیلی سریع
many persons
U
خیلی اشخاص
precipitating
U
خیلی سریع
precipitated
U
خیلی سریع
precipitate
U
خیلی سریع
once in the blue moon
U
خیلی بندرت
pluperfect
U
خیلی عالی
to pieces
<idiom>
U
خیلی زیاده
corking
U
خیلی زیبا
too bad
<idiom>
U
خیلی بد ،غم انگیز
tickled pink
<idiom>
U
خیلی شادوخوشحال
much was said
U
خیلی حرفهازده شد
much worse
U
خیلی بدتر
very light
U
خیلی سبک
I spoke my mind.
U
من خیلی رک گفتم.
often
U
خیلی اوقات
ultraconservative
U
خیلی محتاط
fortissimo
U
خیلی بلند
subminiature
U
خیلی کوچک
toploftiness
U
خیلی متکبر
far and away
U
خیلی دور
extras
U
بسیار خیلی
extra-
U
بسیار خیلی
highs
U
خیلی بزرگ
overstrung
U
خیلی حساس
parlous
U
خیلی مهیب
open-and-shut
U
خیلی سهل
open and shut
U
خیلی سهل
flying high
<idiom>
U
خیلی شادوشنگول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com