Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
under these rules
U
بموجب این قوانین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
U
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
thereunder
U
بموجب ان
by of
U
بموجب
indicement
U
اتهام بموجب ادعانامه
thereby
U
از ان راه بموجب ان در نتیجه
whereby
U
که بموجب ان بچه وسیله
know allmen by these presents
U
بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
hereby
U
بموجب این نامه یا حکم یا سند
psephism
U
حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
mutual terms
U
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
jussoli
U
قانونی که بموجب ان شخص تبعهء کشوریست که در ان متولد شده
plutonism
U
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
theory of preformation
U
فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
interpleader
U
محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
free fishery
U
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
phonetic system of spelling
U
اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
copyhold
U
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
plutonic theory
U
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
jus sanguinis
U
قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
pandect
U
قوانین
regulations
U
قوانین
intuitivism
U
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
codification
U
وضع قوانین
admiralty law
U
قوانین دریایی
permissive legislation
U
قوانین مخیره
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
codex
U
مجموعه قوانین
codification
U
تدوین قوانین
company law
U
قوانین شرکت
kepler's laws
U
قوانین کپلر
competition rules
U
قوانین رقابت
maritime law
U
قوانین دریایی
mendelian laws
U
قوانین مندل
labor laws
U
قوانین کار
korte's laws
U
قوانین کرت
administrative law
U
قوانین اداری
statute book
U
قوانین موضوعه
conflict of laws
U
تعارض قوانین
conflict of lows
U
تعارض قوانین
murphy's laws
U
قوانین مورفی
gunnery
U
قوانین تیراندازی
newton's laws of motion
U
قوانین نیوتون
radiation laws
U
قوانین تابش
inland rules
U
قوانین داخلی
succession law
U
قوانین وراثت
explanation of laws
U
شرح قوانین
joule's laws
U
قوانین ژول
forest laws
U
قوانین جنگل
code
U
مجموعه قوانین
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
written laws
U
قوانین مدون
zipf's laws
U
قوانین زیف
interpertation of laws
U
تفسیر قوانین
gas laws
U
قوانین گازها
hague rules
U
قوانین لاهه
infraction of rules
U
نقض قوانین
statue law
U
قانون یا قوانین
rules committee
U
کمیته قوانین
kepler laws
U
قوانین کپلر
rules of chess
U
قوانین شطرنج
rules of the roads
U
قوانین راه
rules of engagement
U
قوانین درگیری
doctorine
U
قوانین اصلی
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
remedial statutes
U
قوانین اصلاحی
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
punitive article
U
قوانین جزایی ارتش
codification
U
جمع وتدوین قوانین
military justice
U
قوانین جزایی ارتش
physical
U
که قوانین نرخ بیت
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتن
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتون
s factor
U
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
codification
U
گرد اوری قوانین
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
valid
U
درست , طبق مجموعهای قوانین
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
rules of procedure
U
قوانین مربوط به روش جاری
provision
U
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
encodes
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encode
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
terminal ballistics
U
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
conforming
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conformed
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conform
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
draconian
U
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
leges
U
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
Talmud
U
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
representative government
U
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
mixed laws
U
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
fixed point notation =
U
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
formats
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
format
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
inferences
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
rules of road
U
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
LCP
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
casuistry
U
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
inference
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
link
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
Gun laws need to be revisited.
U
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
illegal
U
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
validate
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transfers
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
transferring
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
validating
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
syntax
U
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
validates
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transformational rules
U
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
r.s.c
U
قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
operation
U
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
liberty civil
U
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
boolean operation
U
عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
unallowable digit
U
ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
illegal
U
ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
blue law
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
layout
U
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
protocol
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
layouts
U
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
sheriff
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriffs
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
generators
U
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
protocols
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
generator
U
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
forbids
U
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
syntax
U
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
forbid
U
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
layer
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
text
U
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
layers
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
texts
U
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
knowledge
U
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
conventions
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
derivation graph
U
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
cryptographic
U
قوانین رمز گذاری و رمز گشایی داده
experts
U
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert
U
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule
U
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
try by martial law
U
به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
statute of fraud
U
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
polynomial code
U
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com