Perdic | بمنظور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 22 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	sake U	بمنظور

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	metonymy U	ذکرکلمهای بمنظور دیگری
	throw in towel U	پرتاب حوله بمنظور تسلیم شدن
	volte face U	چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
	blocks U	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
	blocked U	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
	block U	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
	volte-face U	چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
	freight release U	بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
	To crouch . U	قوز کردن ( از روی ترس یا بمنظور اختفاء )
	consumer advertising U	تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
	target diving U	شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
	speculative demand for money U	تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
	futures U	قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
	capacitor intel filter U	شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
	tax friction U	کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
	lift fan U	توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
	looped U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	loops U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	loop U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	liftjet U	توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
	variable geometry engine U	موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy