English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hung bomb U بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sling load U بار اویزان از هواپیما
parasol wing U بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
air extraction U پرتاب بار از هواپیما
drop point U نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
computed air release point U نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
toss bombing U نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
submarine ladle U پاتیل بمبی شکل
volleys U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
he is to stay U قرار است بماند
he is to stay U بنا است بماند
leave it over U عجاله بگذارید بماند
Leave it I'll tomorrow . Let it wait tI'll tomorrow . U بگذار بماند تا فردا
i do not u.his wanting to say U نمیفهم چرامی خواهد بماند
If I dont forget . U اگر یادم بماند ( نرود)
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
under pledge of secrecy U با این قول که راز پوشیده بماند
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
him to stay U نتوانستم او راوادار کنم بماندحریف اونشدم بماند
pivot foot U پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
It is for your own ears. U پیش خودت بماند ( بکسی چیزی نگه )
dates U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . U میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
flying dutchman U ملوان هلندی که محکوم شد تا روز قیامت روی دریا بماند
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
regenerative memory U رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
dunnage U کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
clinch U اویزان
pendent U اویزان
clinches U اویزان
clinching U اویزان
suspension bridge U پل اویزان
suspension bridges U پل اویزان
dangles U اویزان
clinched U اویزان
penduline U اویزان
pensile U اویزان
dangling U اویزان
dangled U اویزان
dangle U اویزان
dangler U اویزان
overhanging U اویزان
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
monorails U ترن اویزان
hook on U اویزان کردن
suspension U اویزان اویزانی
hitch tie U گره اویزان
suspension U اویزان کردن
dangle U اویزان بودن
overhang U اویزان بودن
monorail U ترن اویزان
lippy U پر رو دارای لب اویزان
stages U نیمکت اویزان
stage U نیمکت اویزان
suspends U اویزان کردن
suspensions U اویزان کردن
suspending U اویزان کردن
suspend U اویزان کردن
suspensions U اویزان اویزانی
hangs U اویزان کردن
overhead rial U ریل اویزان
hook up U نقشه اویزان
basket tie U گره اویزان
hang U اویزان کردن
dangling U اویزان بودن
suspension ladder U نردبان اویزان
hook-up U نقشه اویزان
dangles U اویزان بودن
pendant switch U کلید اویزان
suspension bow U رکاب اویزان
overhangs U اویزان بودن
dangled U اویزان بودن
suspension insulator U مقره اویزان
suspension cable U کابل اویزان
hook-ups U نقشه اویزان
suspension bucket U سطل اویزان
flappy U اویزان وگشاد
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
kiting U اویزان شدن از گلایدر
hanging scaffold U چوب بست اویزان
chapfallen U دارای چانه اویزان
hanging U اویزان درحال تعلیق
overhangs U اویزان کردن یا شدن
overhang U اویزان کردن یا شدن
basket hitch tie U گره اویزان دو خفتی
hanging pawns U پیادههای اویزان شطرنج
to hand out U از پنجره اویزان کردن
dangle U اویزان کردن اویختن
dangled U اویزان کردن اویختن
impendent U تهدید کننده اویزان
earlobe U قسمت اویزان گوش
dangling U اویزان کردن اویختن
acrochordon U دارای زگیل اویزان
earlobes U قسمت اویزان گوش
dangles U اویزان کردن اویختن
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
suspend U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspending U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspension ribbon U لنت اویزان کردن نشان
watch pocket U جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
hanging arrow U تیر اویزان شده به هدف
suspends U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
machanic U کمربند ایمنی اویزان از سقف
monkey hang U اویزان شدن ژیمناست با یک دست
It is for yours for keeps . U پیش خودت بماند ( مال خودت )
shag U پارچه مویی زبر اویزان بودن
impend U اویزان کردن در شرف وقوع بودن
grab rope U طناب مخصوص اویزان شدن از ناو
takle U به قلاب اویزان کردن با چنگک گرفتن
shags U پارچه مویی زبر اویزان بودن
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
shagging U پارچه مویی زبر اویزان بودن
rosulate U روی هم خوابیده دارای گلهای اویزان
upper arm hang U اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
sky surfer U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
hand glider U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
flaps U لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flap U لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flapped U لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
kago U تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
gonfalon U پرچمی که نوارهای باریک یاپرچمهای کوچک از ان اویزان است
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
live box U جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
hangnail U ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
ramps U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
plumb rule U ریسمان کار یا شاقولی که روی تختهای اویزان باشد تخته کار
tackle U چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackling U چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
aweigh U تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
tackled U چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackles U چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
shoving U پرتاب
throwing U پرتاب
puts U پرتاب
putting U پرتاب
throws U پرتاب
put U پرتاب
jetting U پرتاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com