English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dive bombing U بمباران کردن در حالت شیرجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whip stall U شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
laydown bombing U بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
pattern bombing U بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
loft bombing U بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
strufe U با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
aerial pickets U شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
bombs U بمباران کردن
bomb U بمباران کردن
bombed U بمباران کردن
bombed out U بمباران کردن
bombard U بمباران کردن
bombarded U بمباران کردن
bombarding U بمباران کردن
bombards U بمباران کردن
A-bomb U بمباران اتمی کردن
A-bombs U بمباران اتمی کردن
dwell at U تا دستورثانوی بمباران کردن
bombing U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards U بمباران کردن گلوله باران کردن
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
picketing U شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
bombardments U بمباران
bombing U بمباران
bombardment U بمباران
an air raid U بمباران
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
area bombing U بمباران منطقهای
neutron bombardment U بمباران نوترونی
bombing height U ارتفاع بمباران
mass bombing U بمباران زیاد
mass bombing U بمباران یکجا
carpet bombing U بمباران منطقهای
electron bombardment U بمباران الکترونی
bombers U هواپیمای بمباران
bomber U هواپیمای بمباران
air raids U بمباران هوایی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
deliver a series of blows U بمباران حریف
air raid U بمباران هوایی
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
bombardment photography U عکاسی از بمباران هوایی
atomization U عمل بمباران اتمی
blind bombing zone U منطقه بمباران محدود
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
target chart U نقشه هدفهای بمباران هوایی
dampest U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
shellproof U محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
bomb alarm system U سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
swan dive U شیرجه
power dive U شیرجه
jackknife U شیرجه جک
nosediving U شیرجه
dive شیرجه
dived U شیرجه
nosedives U شیرجه
nosedived U شیرجه
header U شیرجه با سر
nosedive U شیرجه
headers U شیرجه با سر
somersaults U شیرجه
diver U شیرجه رو
plunged U شیرجه
springboarder U شیرجه رو
plunges U شیرجه
somersaulting U شیرجه
somersaulted U شیرجه
plunge U شیرجه
somersault U شیرجه
carpet bombing U توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
shuttle bombing U بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
board U سکوی شیرجه
to plunge he first U شیرجه رفتن
platforms U سکوی شیرجه
springboard U تخته شیرجه
platform U سکوی شیرجه
cutaway U شیرجه تو و پشت به اب
spring board U تخته شیرجه
reverse dive U شیرجه وارونه
squat under the ball U توپگیری با شیرجه
swan dive U شیرجه فرشته
tuck U شیرجه جمع
springboards U تخته شیرجه
diving U شیرجه رفتن
diving board U تختهی شیرجه
diving boards U تختهی شیرجه
layouts U شیرجه فرشته
layout U شیرجه فرشته
somerset U شیرجه معلق
tucks U شیرجه جمع
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
tucking U شیرجه جمع
dived U شیرجه رفتن
boarded U سکوی شیرجه
picketing U شیرجه رفتن
nosedive U شیرجه رفتن
nosedived U شیرجه رفتن
nosedives U شیرجه رفتن
nosediving U شیرجه رفتن
plunged U شیرجه رفتن
dive شیرجه رفتن
plunges U شیرجه رفتن
plunge U شیرجه رفتن
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
bail out U پریدن و شیرجه رفتن در اب
flopper U دروازه بان شیرجه رو
full gainer U شیرجه وارونه با پشتک
header U سردسته هواپیمای شیرجه
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
back flip U شیرجه پشتک وارو
inward dive U شیرجه پشت به استخر
low board U سکوی یک متری شیرجه
high board U سکوی شیرجه 3 متری
dive angle U زاویه شیرجه هواپیما
headlong U بی پروا شیرجه رونده
headers U سردسته هواپیمای شیرجه
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
over the shoulder bombing U نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
toss bombing U نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
cold reduce U نورد کردن در حالت سرد
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
cold roll U نورد کردن در حالت سرد
cold swage U اهنگری کردن در حالت سرد
to declare a state of emergency U اعلان کردن حالت اضطراری
cold galvanize U گالوانیزه کردن در حالت سرد
back jackknife U شیرجه از جلو بصورت کارد
towered U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
gainer U درخت ارغوان شیرجه از پشت
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
belly whopper U شیرجه شناگر برروی شکم
tower U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
to jackknife <idiom> U سیخ شیرجه زدن [شنا]
towers U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
demilitarising U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demilitarizes U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
to defend aggressively U در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demilitarized U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
done for <idiom> U ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
to stonewall U در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
demobilization U بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
diver badge U نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
jackknife U بازو بسته شونده شیرجه رفتن
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
beat up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
twists U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twisting U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twist U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
beat-up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
target diving U شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com