Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mass bombing
U
بمباران زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
loft bombing
U
بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
Other Matches
laydown bombing
U
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
pattern bombing
U
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
bombardment
U
بمباران
an air raid
U
بمباران
bombardments
U
بمباران
bombing
U
بمباران
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
neutron bombardment
U
بمباران نوترونی
bombed out
U
بمباران کردن
bombs
U
بمباران کردن
bomb
U
بمباران کردن
deliver a series of blows
U
بمباران حریف
carpet bombing
U
بمباران منطقهای
bombing height
U
ارتفاع بمباران
bombed
U
بمباران کردن
air raid
U
بمباران هوایی
bombarding
U
بمباران کردن
area bombing
U
بمباران منطقهای
air raids
U
بمباران هوایی
bombarded
U
بمباران کردن
mass bombing
U
بمباران یکجا
bombards
U
بمباران کردن
bombard
U
بمباران کردن
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
electron bombardment
U
بمباران الکترونی
bomber
U
هواپیمای بمباران
bombers
U
هواپیمای بمباران
A-bomb
U
بمباران اتمی کردن
A-bombs
U
بمباران اتمی کردن
atomization
U
عمل بمباران اتمی
bombardment photography
U
عکاسی از بمباران هوایی
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
dwell at
U
تا دستورثانوی بمباران کردن
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
target chart
U
نقشه هدفهای بمباران هوایی
dive bombing
U
بمباران کردن در حالت شیرجه
shellproof
U
محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
bomb alarm system
U
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
carpet bombing
U
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
shuttle bombing
U
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
over the shoulder bombing
U
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
toss bombing
U
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
volleyed
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
bombards
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
greatest
U
زیاد
fulsome
U
زیاد
too
U
زیاد
plethoric
U
زیاد
heartbreak
U
غم زیاد
heavily
U
زیاد
late
U
زیاد
effusively
U
زیاد
copious
U
زیاد
widely
U
زیاد
rife
U
زیاد
quite a few
<idiom>
U
زیاد
great
U
زیاد
plaguily
U
زیاد
large adv
U
زیاد
highly
U
زیاد
overly
U
زیاد
great-
U
زیاد
much
U
زیاد
widest
U
زیاد
mickle
U
زیاد
squeamishness
U
زیاد
mickle or muckle
U
زیاد
muckle
U
زیاد
not a lettle
U
زیاد
supererogatory
U
زیاد
over and above
U
زیاد
profoundly
U
زیاد
very
U
زیاد
no end of
U
زیاد
outrageously
U
زیاد
squeamishly
U
زیاد
to a large extent
U
زیاد
ranksack
U
زیاد
intense
U
زیاد
superabundant
U
زیاد
wider
U
زیاد
wide
U
زیاد
extensive
U
زیاد
greatly
U
زیاد
populous
U
زیاد
profusely
U
زیاد
numerous
U
زیاد
excessive
U
زیاد
vastly
U
زیاد
many
U
زیاد
mortally
U
زیاد
high
U
زیاد
intensely
U
زیاد
heart break
U
غم زیاد
intensively
U
زیاد
immane
U
زیاد
in excess
U
زیاد
generous
U
زیاد
hugely
U
زیاد
swingeing
U
زیاد
thick
U
زیاد
highs
U
زیاد
thicker
U
زیاد
highest
U
زیاد
thickest
U
زیاد
immoderate
U
زیاد
tremendously
U
زیاد
egregiously
U
زیاد
glaring
U
زیاد
extortionate
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
extortionary
U
زیاد
too much
U
زیاد
for all the world
U
بی کم و زیاد
overmuch
U
زیاد
over anxiety
U
دل واپسی زیاد
finicality
U
خودارایی زیاد
dense ignorance
U
نادانی زیاد
over anxious
U
زیاد دل واپس
particularity
U
دقت زیاد
desudation
U
خوی زیاد
exquisite taste
U
سلیقه زیاد
floridly
U
با ارایش زیاد
lots
U
خیلی زیاد
fervidness
U
گرمی زیاد
exuberantly
U
بفراوانی زیاد
polyuria
U
ادرار زیاد
obstipation
U
یبوست زیاد
consumedly
U
بطور زیاد
torrid
U
زیاد گرم
onding
U
بارندگی زیاد
abound
زیاد بودن
high altitude
U
ارتفاع زیاد
d. haste
U
شتاب زیاد
polyphagia
U
اشتهای زیاد
overloaded
U
زیاد پر کردن
high altitude
U
از ارتفاع زیاد
polymathy
U
دانش زیاد
heavy poll
U
رایهای زیاد
excessive love
U
دوستی زیاد
deprecation
U
افهاربیمیلی زیاد
frequent visiting
U
دیدنی زیاد
overbusy
U
زیاد مشغول
overload
U
زیاد پر کردن
overdrssed
U
زیاد اراسته
overlabour
U
زیاد کارکردن
overmoke
U
زیاد سیگارکشیدن
overrider
U
حق دلالی زیاد
heightens
U
زیاد کردن
overwrite
U
زیاد نوشتن
overvoltage
U
فشار زیاد
heightening
U
زیاد کردن
overstock
U
زیاد پر کردن
heightened
U
زیاد کردن
overburdensome
U
زیاد سنگین
eclat
U
سروصدا زیاد
grnish
U
زیاد کردن
full tilt
U
باسرعت زیاد
over blow
U
زیاد دمیدن
desudation
U
عرق زیاد
over confident
U
زیاد مطمئن
over estimate
U
زیاد براوردکردن
over issue
U
زیاد انتشاردادن
overloads
U
زیاد پر کردن
over ripe
U
زیاد رسیده
diuresis
U
ادرار زیاد
overblown steel
U
فولاد با دم زیاد
furor
U
خشم زیاد
h.f.
U
بسامد زیاد
heighten
U
زیاد کردن
jillion
U
مقدار زیاد
downpour
U
بارندگی زیاد
aggrandise
U
زیاد شدن
agreat d. of trouble
U
دردسر زیاد
extreme
U
خیلی زیاد
long precision
U
دقت زیاد
long range
U
با برد زیاد
desperation
U
نومیدی زیاد
macro
U
رشد زیاد
alto relievo
U
برجستگی زیاد
amplitude
U
فاصلهء زیاد
an abrupt place
U
با سراشیبی زیاد
extravagantly
U
با افراط زیاد
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...