Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alluvial deposit
U
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
ostensorium
U
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
ostensory
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
monstrance
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
presentationism
U
عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
muzzle velocity
U
سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
tie
U
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
U
متصل کردن مهار کردن مهار
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
fallow
U
بایر گذاشته ایش کردن شخم کردن
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
exchange control
U
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
clamping
U
مهار کردن
clamps
U
مهار کردن
clamp
U
مهار کردن
clamped
U
مهار کردن
chucking
U
مهار کردن
chucks
U
مهار کردن
chucked
U
مهار کردن
chuck
U
مهار کردن
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
chucking automatic
U
مهار کردن خودکار
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
bindings
U
مهار کردن بار در روی پالت
stanchion
U
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
binding
U
مهار کردن بار در روی پالت
triple team
U
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
strings attached
<idiom>
U
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
horned scully
U
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
controlling
U
کنترل کردن مهار کردن
controls
U
کنترل کردن مهار کردن
control
U
کنترل کردن مهار کردن
incurved
U
تو گذاشته
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
to take counsel of one'spillow
U
شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
new-laid
U
تازه گذاشته
new laid
U
تازه گذاشته
of ripe years
U
پابسن گذاشته
included
U
تو گذاشته تو مانده
in pawn
U
گرو گذاشته
to consult one's pillow
U
هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
boot
U
خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
stay behind
U
نیروی جا گذاشته شده
plegaphonia
U
گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
noil
U
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
to cry wolf too often
U
کردن هنگام راست بودن هم کسی باورنکند
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
I have pledged ( staked ) my reputation on it .
U
شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
He is through ( done ) with politics .
U
سیاست را بوسیده وکنار گذاشته
I am wearing my hat at an angle .
U
کلاهم را کج ( یکوری ) سرم گذاشته ام
on sale
U
در معرض فروش گذاشته شده
quartus
U
چهارمی شخص گذاشته وبارقم
phonendoscope
U
شنیده میشوند
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
shadow RAM
U
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
wheat germ
U
گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
imposition of hands
U
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
the price was not reasonable
U
بهای گزافی بران گذاشته بودند
specific devise
U
زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود
paralleling
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
kermit
U
پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
parallel
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
swagger cane
U
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
parallels
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
collimate
U
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
He had a cigar between his lips .
U
یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
spot shot
U
ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
boxes are made of wood
U
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
plastic zone
U
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
lipping
U
قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
gingall
U
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
plate mark
U
طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
stay behind
U
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
avoirdupois
U
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
single
U
استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
hard hyphen
U
خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
tubes
U
از لوله رد کردن
tube
U
از لوله رد کردن
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
Any reform of the insurance law must be left to the future.
U
هر اصلاح قانون بیمه باید به آینده باقی گذاشته شود.
Any reform of the pension law must be left to the future.
U
هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
succeeding spot
U
نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
fly speck
U
گه یاکثافت مگس که بشکل خال یانقطهای درجایی گذاشته شود
dog cart
U
یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
chip off the old block
<idiom>
U
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pronominal adjective
صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
plasmodium
U
نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
bird's eye perspective
U
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
piped
U
لوله کشی کردن
syphons
U
از لوله یاسیفون رد کردن
To lay the pipes .
U
لوله کشی کردن
siphoned
U
از لوله یاسیفون رد کردن
siphon
U
از لوله یاسیفون رد کردن
pipe
U
لوله کشی کردن
syphoned
U
از لوله یاسیفون رد کردن
siphons
U
از لوله یاسیفون رد کردن
plumb
U
لوله کشی کردن
tide drain
U
زهکشی کردن با لوله
tubulate
U
لولهای کردن لوله دار کردن
planch
U
صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
music stands
U
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
write
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
ballistic
U
مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
back plate
U
صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
reversal
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversals
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
in love - engaged - married
U
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
data link
U
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
phonoscope
U
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
hauls
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
canalize
U
نهرسازی لوله کشی کردن
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
herdic
U
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
coated chippings
U
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
green manure
U
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
lays
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
layihg azimuth
U
گرای روانه کردن لوله توپ
rams
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
rammed
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
ram
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
lay
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
hallmark
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmarks
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
write black printer
U
چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
eft
U
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
windbreaks
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreak
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
port
U
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
persiennes
U
یکجور پشت پنجرهای که تیکههای چوب یا اهن نازک راترک ترک ... کار گذاشته اند
liquidity perference
U
جدولی که میزان پولهایی را که مردم جهت استفاده از ربح انهاراکد گذاشته اند نشان میدهد
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
head switching
U
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
palatals
U
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
zeeman
U
پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
priming
U
پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
U
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
blended
U
شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
lift wire
U
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift strut
U
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
lock on
U
قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
quantum meruit
U
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
compound bending
U
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
stratus
U
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
pluck
U
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucked
U
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking
U
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucks
U
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
unpainted spot
U
تکه رنگ نشده هنگام رنگ کردن
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
anchorage
U
مهار
bearing rein
U
مهار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com