English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loft U بلندکردن
lofts U بلندکردن
remove U بلندکردن
removes U بلندکردن
removing U بلندکردن
extol U بلندکردن
extolled U بلندکردن
extolling U بلندکردن
extols U بلندکردن
rear U بلندکردن
reared U بلندکردن
rearing U بلندکردن
rears U بلندکردن
heft U بلندکردن
pickup U بلندکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enhances U زیادکردن بلندکردن
enhanced U زیادکردن بلندکردن
louden U صدا را بلندکردن
enhancing U زیادکردن بلندکردن
enhance U زیادکردن بلندکردن
to kick up dust U خاک بلندکردن
to raise a dust U گردوخاک بلندکردن
shoot up <idiom> U ناگهانی بلندکردن
to get up U بلندکردن ترتیب دادن
he wants stirring up U برای بلندکردن بایدسیخش زد
lift U یک وهله بلندکردن بار
lifts U یک وهله بلندکردن بار
lifting U یک وهله بلندکردن بار
lifted U یک وهله بلندکردن بار
ennoble U شرافت دادن بلندکردن
ennobled U شرافت دادن بلندکردن
ennobles U شرافت دادن بلندکردن
ennobling U شرافت دادن بلندکردن
enthrone U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthroned U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthrones U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthroning U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
pile driver U ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
luff U قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین
hay fork U چنگال مخصوص بلندکردن بسته علف ویونجه
sticks U خطای بلندکردن چوب بیش ازحد نشانه
statue of liberty play U بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com