English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resorption U بلع دوباره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
redeployment U دوباره مستقرکردن نیروها
resell U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
resells U دوباره فروختن
resold U دوباره فروختن
reassemble U دوباره سوارکردن
reassemble U دوباره جمع شدن
reassembled U دوباره سوارکردن
reassembled U دوباره جمع شدن
reassembles U دوباره سوارکردن
reassembles U دوباره جمع شدن
reassembling U دوباره سوارکردن
reassembling U دوباره جمع شدن
document U فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documented U فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documenting U فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
repair U جبران کردن دوباره دایر کردن
repaired U جبران کردن دوباره دایر کردن
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
regenerate U دوباره خلق شدن یا کردن
regenerated U دوباره خلق شدن یا کردن
regenerates U دوباره خلق شدن یا کردن
regenerating U دوباره خلق شدن یا کردن
regain U دوباره بدست اوردن
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره تصرف کردن
regained U دوباره بدست اوردن
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره تصرف کردن
regaining U دوباره بدست اوردن
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره تصرف کردن
regains U دوباره بدست اوردن
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره تصرف کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره سازمان دادن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره سازمان دادن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره سازمان دادن
reorganize U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره سازمان دادن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره سازمان دادن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganizes U دوباره سازمان دادن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reorganizing U دوباره سازمان دادن
render U دوباره دادن
rendered U دوباره دادن
renders U دوباره دادن
encore U دوباره بنوازید
encores U دوباره بنوازید
rebound U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
again U دوباره
recollect U دوباره جمع کردن
recollected U دوباره جمع کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollects U دوباره جمع کردن
anew U دوباره
relaying U برداشتن و دوباره جاگذاری سنگفرشهابرای تعمیر
repeat U دوباره گفتن
repeat U دوباره انجام دادن
repeat U دوباره ساختن
repeats U دوباره گفتن
repeats U دوباره انجام دادن
repeats U دوباره ساختن
regarding U دوباره تسطیح کردن
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
revise U دوباره چاپ کردن
revises U دوباره چاپ کردن
revising U دوباره چاپ کردن
readjust U دوباره تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
readjusting U دوباره تعدیل
readjusts U دوباره تعدیل
rallied U دوباره جمع اوری کردن
rallied U دوباره بکارانداختن
rallied U دوباره جمع شدن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
rallies U دوباره بکارانداختن
rallies U دوباره جمع شدن
rally U دوباره جمع اوری کردن
rally U دوباره بکارانداختن
rally U دوباره جمع شدن
reunite U دوباره بهم پیوستن
reunited U دوباره بهم پیوستن
reunites U دوباره بهم پیوستن
Other Matches
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
afresh U دوباره
bis U دوباره
de novo U دوباره
revet U دوباره
on more U دوباره
continually U دوباره و دوباره
rewrite U دوباره نوشتن
retransmit U دوباره فرستادن
reissue U دوباره منتشرکردن
revest U دوباره گماشتن
restart U شروع دوباره
resurge U دوباره برخاستن
rewrite U دوباره نویسی
resorb U دوباره بعلیدن
rewrites U دوباره نوشتن
rewrote U دوباره نویسی
rewrote U دوباره نوشتن
rewritten U دوباره نویسی
rewrites U دوباره نویسی
rewritten U دوباره نوشتن
rewriting U دوباره نوشتن
rewriting U دوباره نویسی
rewake U دوباره برانگیختن
second check U بررسی دوباره
re-runs U دوباره دویدن
redevelop U دوباره فاهرکردن
redeveloped U دوباره فاهرکردن
redeveloping U دوباره فاهرکردن
redevelops U دوباره فاهرکردن
reinstating U دوباره گماشتن
reinstates U دوباره گماشتن
reinstated U دوباره گماشتن
remake U دوباره سازی
reinstate U دوباره گماشتن
remakes U دوباره سازی
refill U دوباره پرکردن
refill U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پرکردن
to come again U دوباره امدن
twice born U دوباره زاد
reissued U دوباره منتشرکردن
re-ran U دوباره دویدن
re-run U دوباره دویدن
re-running U دوباره دویدن
refills U دوباره پر کردن
refills U دوباره پرکردن
refilling U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پرکردن
refilled U دوباره پر کردن
rewriter U دوباره نویس
plerosis U دوباره پرشدن
recoat U دوباره اندودن
redintegrate U دوباره مستقرشونده
recapturing U دوباره تسخیرکردن
recaptures U دوباره تسخیرکردن
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recapture U دوباره تسخیرکردن
reproducing U دوباره تولیدکردن
once more U دوباره باردیگر
reelect U دوباره گزیدن
reproduces U دوباره تولیدکردن
reenagement U استخدام دوباره
recature U دوباره تسخیرکردن
recurring U دوباره فاهرشونده
rebirth U تولد دوباره
re construction U دوباره سازی
re count U دوباره شمردن
re echo U دوباره برگرداندن
re edify U دوباره ساختن
reedify U دوباره ساختن
fox message U پیام دوباره
digamy U عروسی دوباره
re establishment U دوباره برقرارسازی
re fuse U دوباره گداختن
reproductions U تولید دوباره
reproduction U تولید دوباره
reproduced U دوباره تولیدکردن
reproduce U دوباره تولیدکردن
refillable U دوباره پر کردنی
repeated test U ازمون دوباره
repiece U دوباره سر هم دادن
replenishment U دوباره پرکردن
reproducer U دوباره تولیدکننده
reconstruction U دوباره سازی
rejoins U دوباره پیوستن به
rejoining U دوباره پیوستن به
rejoined U دوباره پیوستن به
rejoin U دوباره پیوستن به
repullulate U دوباره درامدن
reissuing U دوباره منتشرکردن
repass U دوباره عبورکردن
reinvest U دوباره گماشتن
refresh U دوباره پر کردن
regorge U دوباره فروبردن
rehear U دوباره شنیدن
refreshingly U دوباره سازی
refreshing U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
replenishing U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
reissues U دوباره منتشرکردن
retaken U دوباره گرفتن
retake U دوباره گرفتن
refloat U دوباره به اب انداختن
refloated U دوباره به اب انداختن
refloating U دوباره به اب انداختن
refloats U دوباره به اب انداختن
come back U دوباره مد شدن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
rework U دوباره ورزیدن
reworked U دوباره ورزیدن
reworks U دوباره ورزیدن
A fresh lease of life. U عمر دوباره
retaking U دوباره گرفتن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
retakes U دوباره گرفتن
reseats U دوباره نشاندن
reseating U دوباره نشاندن
reseated U دوباره نشاندن
reseat U دوباره نشاندن
reworking U دوباره ورزیدن
reengage U دوباره استخدام کردن
rejuvenesce U دوباره جوان شدن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
reenlistment U دوباره به خدمت فراخواندن
rejuveoize U دوباره جوان شدن
come to <idiom> U دوباره هوشیاری رایافتن
refresh circuitry U مدار دوباره سازی
re establish U دوباره برپا کردن
hearten U دوباره نیرو دادن
reforge U دوباره برسندان کوفتن
reforge U دوباره جعل کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
come back <idiom> U دوباره معروف شدن
reentrant U دوباره داخل شونده
reexamine U دوباره امتحان کردن
reanimate U دوباره نیرو دادن
regorge U دوباره قورت دادن
remonetize U دوباره رایج کردن
oversrike U دوباره ضربه زدن
reinsure U دوباره بیمه کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
rework U دوباره انجام دادن
reworked U دوباره انجام دادن
reworking U دوباره انجام دادن
oversrike U دوباره چاپ کردن
reworks U دوباره انجام دادن
reinstall U دوباره کار گذاشتن
reinstall U دوباره برقرار کردن
reimport U دوباره وارد کردن
re echo U دوباره منعکس شدن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
encourage U دوباره نیرو دادن
recompose U دوباره انشاء کردن
reconfiguration U پیکر بندی دوباره
recreative U دوباره ایجاد کننده
redeliver U دوباره مستخلص کردن
countenance [encourage] U دوباره نیرو دادن
redeliver U دوباره تحویل دادن
As sure as [God made] little green apples he'll be back. U او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
recommit U دوباره زندان کردن
recommit U دوباره مرتکب شدن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
reasure U دوباره اطمینان یا قوت
reasure U دوباره بیمه کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
rebind U دوباره ملزم ساختن
recalculate U دوباره حساب کردن
recalesce U دوباره گرم شدن
yet another U دوباره یکی دیگر
re form U دوباره درست کردن
re export U دوباره بیرون فرستادن
reemploy U دوباره بخدمت خواندن
reemploy U دوباره استخدام کردن
embolden U دوباره نیرو دادن
elate U دوباره نیرو دادن
redistribution of wealth U توزیع دوباره ثروت
reassociate U دوباره متحد کردن
reanimate U دوباره نیرو دادن
re strain U دوباره صاف کردن
re sort U دوباره جور کردن
redintegrate U دوباره یکی شدن
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com