Perdic | بلافاصله درجلو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 36 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	next in fornt of U	بلافاصله درجلو

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	former U	درجلو
	the front door U	درجلو
	fore U	جلوی درجلو
	vanward U	واقع درجلو
	frontwards U	سوی جلو درجلو
	enneastyle U	دارای نه ستون درجلو
	prepositive U	درجلو گذارده شده سرکلمهای
	two up U	ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
	downstage U	درجلو پرده تاتر ونمایش
	to make a face at any one U	اداواصول درجلو کسی دراوردن
	instantaneous <adj.> U	بلافاصله
	unintermediate <adj.> U	بلافاصله
	as a result <adv.> U	بلافاصله
	direct <adj.> U	بلافاصله
	at that [at that provocation] <adv.> U	بلافاصله
	consequently <adv.> U	بلافاصله
	subsequently <adv.> U	بلافاصله
	thereupon <adv.> U	بلافاصله
	thereat <adv.> U	بلافاصله
	immediate <adj.> U	بلافاصله
	intuitive <adj.> U	بلافاصله
	short notice U	بلافاصله
	straight off U	مستقیما درجلو موج روبه ساحل
	yellow flag U	پرچم زرد بمعنای خطر درجلو
	double oxer U	مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
	ante U	: پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
	postconsonantal U	بلافاصله بعد از حرف بیصدا
	postvocalic U	بلافاصله بعد از حرف با صدا
	prevocalic U	بلافاصله قبل از حرف صدادار
	to be available for delivery at short notice U	بلافاصله قابل تحویل بودن
	half volley U	ضربه بلافاصله پس ازتماس توپ با سطح
	preorbital U	واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
	dumptor U	کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
	pocket judgment U	سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
	monocoque U	ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد

Recent search history

Forum search

Search history is off. Activate

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy