Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
roomful
U
بقدر یک اتاق پر
roomfuls
U
بقدر یک اتاق پر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
as much as
U
بقدر,
compartmentalised
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
U
اتاق اتاق کردن
for
U
درمدت بقدر
pocketfuls
U
بقدر یک جیب
glassful
U
بقدر یک لیوان
plentifully
U
بقدر کفایت
sackful
U
بقدر یک گونی
shovelful
U
بقدر یک بیلچه
spadeful
U
بقدر یک بیل
plates
U
بقدر یک بشقاب
plate
U
بقدر یک بشقاب
skep
U
بقدر یک سبد
to the number of 0
U
بقدر هفتاد
pocketful
U
بقدر یک جیب
pails
U
بقدر یک سطل
sufficiently
U
بقدر کفایت
adequately
U
بقدر کافی
plateful
U
بقدر یک بشقاب
platefuls
U
بقدر یک بشقاب
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
بقدر کفایت
sufficiently
<adv.>
U
بقدر کافی
pail
U
بقدر یک سطل
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
بقدر کافی
sufficiently
<adv.>
U
بقدر کفایت
pricks
U
زخم بقدر سرسوزن
i have had sufficientfor
U
بقدر کفایت خوردم
pricking
U
زخم بقدر سرسوزن
pricked
U
زخم بقدر سرسوزن
prick
U
زخم بقدر سرسوزن
teacupful
U
بقدر یک فنجان چای
teaspoonfuls
U
بقدر یک قاشق چای خوری
scoops
U
بقدر یک چمچه بیرون اوردن
tablespoonsful
U
بقدر یک قاشق سوپ خوری
tablespoonfuls
U
بقدر یک قاشق سوپ خوری
tablespoonful
U
بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoonful
U
بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonsful
U
بقدر یک قاشق چای خوری
here is bread in plenty
U
نان بقدر کفایت هست
duly
U
حسب الوفیفه بقدر لازم
scooped
U
بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scoop
U
بقدر یک چمچه بیرون اوردن
it is plenty good enough
U
بقدر کفایت خوب است
scooping
U
بقدر یک چمچه بیرون اوردن
monomolecular
U
دارای صخامت بقدر یک ملکول یک ملکولی
My tea is not cool enough to drink.
U
چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
tun
U
بقدر یک بشکه ادم یا چیز بشکه مانند
room mate
U
هم اتاق
room
U
اتاق
rooms
U
اتاق
chamber
U
اتاق
chambers
U
اتاق
Room 123
U
اتاق 123
a double room
U
یک اتاق دو نفره
houseroom
U
اتاق خانه
common rooms
U
اتاق استادان
waiting-room
U
اتاق انتظار
a single room
U
یک اتاق یک نفره
reception room
U
اتاق انتظار
reception room
U
اتاق پذیرایی
reception rooms
U
اتاق پذیرایی
reception rooms
U
اتاق انتظار
reading rooms
U
اتاق قرائت
newsrooms
U
اتاق نودادنگاری
reading room
U
اتاق قرائت
newsrooms
U
اتاق خبر
newsroom
U
اتاق نودادنگاری
common room
U
اتاق استادان
newsroom
U
اتاق خبر
Get out of the room.
U
از اتاق بروبیرون
a sinlge room
U
یک اتاق یک نفره
Elephant in the living room
U
فیل در اتاق نشیمن
vestibular
U
اتاق کوچک بدن
long gallery
U
اتاق طویل
keeping-room
U
اتاق نشیمن
dortour
U
اتاق خواب
dorter
U
اتاق خواب
common joist
U
تیر کف اتاق
batten
U
[تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room
U
اتاق همایش
ante-chamber
U
اتاق انتظار
living room
U
اتاق نشیمن
clearing house
U
اتاق تهاتر
sickrooms
U
اتاق بیمار
sickroom
U
اتاق بیمار
studios
U
اتاق کار
studio
U
اتاق کار
chamber of commerce
U
اتاق تجارت
surgery
U
اتاق جراحی
room temperature
U
دمای اتاق
surgeries
U
اتاق جراحی
operations room
U
اتاق عملیات
wheelhouses
U
اتاق سکان
wheelhouse
U
اتاق سکان
living rooms
U
اتاق نشیمن
sitting-rooms
U
اتاق نشیمن
sitting-room
U
اتاق نشیمن
sitting room
U
اتاق نشیمن
distorted room
U
اتاق خطاانگیز
linoleum
U
مشمع کف اتاق
clearing houses
U
اتاق تهاتر
snow cave
U
اتاق برفی
chamber of trade
U
اتاق تجارت
undercroft
U
اتاق کلیسا
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
vacuum chamber
U
اتاق خلاء
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
tearoom
U
اتاق چای
studding
U
ارتفاع اتاق
chamber of shipping
U
اتاق کشتیرانی
bed and breakfast
U
اتاق و صبحانه
toolroom
U
اتاق ابزار
spence
U
اتاق ناهارخوری
war room
U
اتاق جنگ
spense
U
اتاق ناهارخوری
war room
U
اتاق عملیات
chambers
U
اتاق خواب خوابگاه
workshop
U
اتاق کار کارگاه
chamber
U
اتاق خواب خوابگاه
cabins
U
اتاق کوچک قایق
cabin
U
اتاق کوچک قایق
calefactory
U
[اتاق گرم صومعه]
emergency medical treatment room
U
اتاق عمل اورژانس
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
workshops
U
اتاق کار کارگاه
enclosure
U
اتاق راهبان
[دین]
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
U
اتاق عمل اورژانس
Casuality
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
vestibular
U
مربوط به اتاق کوچک
A+E unit
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency
U
اتاق عمل اورژانس
stokehold
U
اتاق اتشخانه کشتی
playrooms
U
اتاق بازی کودکان
Br
U
مخفف اتاق خواب
workroom
U
اتاق کار کارگاه
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
playroom
U
اتاق بازی کودکان
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
lead chamber process
U
فرایند اتاق سربی
vestry
U
اتاق دعا رخت کن
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
vestries
U
اتاق دعا رخت کن
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
Operation room.
U
اتاق عمل ( بیمارستان )
halls
U
اتاق بزرگ دالان
hall
U
اتاق بزرگ دالان
Mary is in the next room.
U
ماری در اتاق پهلویی است.
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redid
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redo
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
cattle
[rooms]
of the worst description
U
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
redoing
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
redone
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
Egyptian hall
U
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
smoking room
U
اتاق ویژه سیگار کشیدن
What is my room number?
U
شماره اتاق من چند است؟
May I see the room?
U
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
Do you have any vacancies?
U
آیا اتاق خالی دارید؟
NO VACANCIES
U
اتاق خالی موجود نیست.
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
deckhouse
U
اتاق روی عرشه کشتی
She entered the room as naked as the day she was born .
U
لخت وعور وارد اتاق شد
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
industries and mines
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
She was sitting in the corner of the room .
U
گوشه اتاق نشسته بود
bodywork
U
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
suite
U
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
enfilade
U
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
stateroom
U
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
suites
U
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
There are no vacancies at the hotel.
U
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
smoker
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
There is an air of mystery in this room.
U
این اتاق حالت مرموزی دارد
Give the room a good clean.
U
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
attic ladder
U
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
loft ladder
U
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder
U
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
U
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
The room was tastefully decorated with flowers .
U
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
The room is stuffy.
U
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
smoking room
U
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
wall-to-wall
U
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wood block
U
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com