Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
benighted
U
گرفتار تاریکی شدن درکوهستان گرفتار در تاریکی
owl light
U
تاریکی
murkiness
U
تاریکی
obscuration
U
تاریکی
nigritude
U
تاریکی
darkness
U
تاریکی
dusk
U
تاریکی
night
U
تاریکی
duskiness
U
تاریکی
gloom
U
تاریکی
the opaque
U
تاریکی
darkling
U
در تاریکی
dusk
U
تاریکی شب
sombreness
U
تاریکی
umbrage
U
تاریکی
nights
U
تاریکی
dimness
U
تاری تاریکی
midnight
U
دل شب تاریکی عمیق
achluophobia
U
تاریکی هراسی
dark adaptation
U
انطباق با تاریکی
nyctophobia
U
تاریکی هراسی
dark adaptation
U
تطبیق با تاریکی
mares
U
تاریکی دریا
mare
U
تاریکی دریا
scotopic adaptation
U
انطباق با تاریکی
scotopia
U
بینایی در تاریکی
opaqueness
U
تاریکی تیرگی
darkle
U
در تاریکی پنهان شدن
gloom
U
تاریکی افسرده کننده
tenebrific
U
تاریکی اور فلمانی
dark adaptation
U
عادت کردن به تاریکی
grope
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
groped
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
Somewhere in the darkness
U
جایی در میانی تاریکی
gropes
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
groping
U
در تاریکی پی چیزی گشتن
smoke screen
U
موجب تاریکی وابهام
I bumped into the table in the dark.
U
تو تاریکی خوردم به میز
onyx
U
تاریکی پایین قرنیه
tenebrous
U
تاریک وتیره تاریکی اور
his sight could p darkness
U
بینایی وی تاریکی رامی شکافت
We lost our way in the dark.
U
راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
several
U
بعضی
some
U
بعضی
divers
U
بعضی
cretain
U
بعضی
alleged
U
بنابگفتهء بعضی
allegedly
U
بنابگفتهء بعضی
sometimes
U
بعضی مواقع
frequently
[quite often]
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
once in a while
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
occasionally
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
sometimes
U
بعضی اوقات
piezoelectric
U
ارتباط در بعضی موادکریستالی
bell-conopy
U
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
cutin
U
پوشش خارجی بعضی گیاهان
nurse a grudge
<idiom>
U
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
proconsul
U
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
megaspore
U
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
draft mode
U
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
stenosis
U
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
vanish
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
vanishes
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
hyposensitize
U
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
... however sometimes it just can't be helped.
U
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
occasional
U
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
neural net
U
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
filters
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
autoharp
U
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
microspacing
U
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
rule of reason
U
تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
field alterable control element
U
یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
silver thread
U
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
S-border
U
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
quercetin
U
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
filed
U
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
recursive equations
U
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
double knotting
U
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
dragon design
U
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
ewer
U
طرح گلاب پاش
[در بعضی از فرش های محرابی و فرش های عشایری]
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
rag rug
U
قالیچه چهل تکه
[در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
gold washing
U
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
hemp
U
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
vase structure
U
بافت سه پوده گلدانی
[در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
Mother-daughter boteh design
U
طرح بته جقه مادر و بچه
[این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
jute fiber
U
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com