Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intricately
U
بطور پیچیده
perplexingly
U
بطور پیچیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
complexly
U
بطور پیچیده یا مخلوط
Other Matches
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
tangled
U
پیچیده
crabby
U
پیچیده
complex
U
پیچیده
intricate
U
پیچیده
complexes
U
:پیچیده
complex
U
:پیچیده
indirect
U
پیچیده
perplexing
U
پیچیده
revolute
U
پیچیده
restiform
U
پیچیده
in a tangle
U
پیچیده
sigmoid
U
پیچیده
involved
U
پیچیده
crackly
U
پیچیده
wrapped
U
پیچیده
crimpy
U
پیچیده
sophisticate
U
پیچیده
abstruse
U
پیچیده
complexes
U
پیچیده
tortile
U
پیچیده
metaphsical
U
پیچیده
complicated
U
پیچیده
muffled
U
پیچیده
gordian
U
پیچیده
deep
<adj.>
U
پیچیده
intorted
U
در هم پیچیده
jigsaw
U
پیچیده
jigsaws
U
پیچیده
implex
U
پیچیده
obscurant
U
پیچیده
verticillate
U
پیچیده
wreathy
U
پیچیده
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
reels
U
نخ پیچیده بدورقرقره
twisted strata
U
لایههای پیچیده
writhen
U
درهم پیچیده
wound
U
پیچیده شدن
perplexed
U
مبهوت پیچیده
recondite
U
عمیق پیچیده
convolute
U
بهم پیچیده
wounding
U
پیچیده شدن
wounds
U
پیچیده شدن
reeling
U
نخ پیچیده بدورقرقره
interlaced
U
بهم پیچیده
reel
U
نخ پیچیده بدورقرقره
curly chip
U
براده پیچیده
reeled
U
نخ پیچیده بدورقرقره
complicacy
U
کار پیچیده
convoluted
U
بهم پیچیده
ballast
U
فرمولهای پیچیده
complex system
U
سیستم پیچیده
complexity
U
پیچیده شدن
complexities
U
پیچیده شدن
involute
U
پیچیده شدن
complicating
U
پیچیده کردن
complicates
U
پیچیده کردن
complicate
U
پیچیده کردن
complex multiplet
U
چندتایی پیچیده
complex system
U
سازگان پیچیده
roll
U
چیز پیچیده
ravel
U
چیز در هم پیچیده
rolls
U
چیز پیچیده
rolled
U
چیز پیچیده
can of worms
<idiom>
U
مشکل پیچیده وسردرگم
unintelligible
U
پیچیده غیر صریح
microcircuit
U
مدار مجتمع پیچیده
entangle
U
گیرانداختن پیچیده کردن
volute
U
طومار پیچیده طوماری
the matter is perplexed
U
مطلب پیچیده است
twisted pair
U
جفت پیچیده شده
sinistrorsal
U
چپ پیچ پیچیده از چپ براست
crump
U
پیچیده چین دار
convolve
U
بهم پیچیده شدن
sinistrorse
U
چپ پیچ پیچیده از چپ براست
hassocks
U
کلاله علف درهم پیچیده
intricate design
U
نقش پیچیده، درهم و مشکل
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
plexiform
U
شبیه خزههای درهم پیچیده
plexus
U
چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
twisted pair cable
U
کابل زوج بهم پیچیده
It is an extremely complicated problem.
U
مسأله بسیار پیچیده ایست
hassock
U
کلاله علف درهم پیچیده
cisc
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
daedal
U
دارای هوش اختراع پیچیده
complex instruction set computer
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
quad
U
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
baluster-side
U
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
quads
U
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
The human brain is a complex organ .
U
مغز انسان عضو پیچیده یی است
complementary metal oxide semiconductor
U
طرح مدار پیچیده و روش ساخت
cmos
U
طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
diffusion
U
روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
complexes
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complex
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
advanced
U
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
primitive
U
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
advanced
U
برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
quadrangle
U
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
quadrangles
U
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
coordinate
U
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
DSP
U
مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
angle-volute
U
[طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
tessellate
U
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
primitive
U
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
shield
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
swob
U
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
ate
U
که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند
mysticism
U
در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
VBA
U
زبان ماکرو پیچیده ساخت ماکروسافت با کمک ابزار برنامه سازی Visual Basic
Shockwave
U
سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
Agricultural Order
U
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
dips
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dip
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
cybernation
U
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
gates
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
rf
U
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
DIL
U
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
cable drum
U
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
locknut
U
مهرهای که وقتی بدورپیچ پیچیده شود قفل میشود مهره قفل شو
downward
U
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
plotters
U
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotter
U
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
Type cable
U
دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
databases
U
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
database
U
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
detecting
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
complexes
U
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complex
U
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
ethernet
U
شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
scanned
U
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan
U
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans
U
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
Mamluk Carpets
U
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
false selvage
U
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
geometric design
U
طرح هندسی
[این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
DNS
U
پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
directories
U
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory
U
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
loosely
U
بطور شل یا ول
lastingly
U
بطور پا بر جا
transtively
U
بطور
atilt
U
بطور کج
flabbily
U
بطور شل و ول
meanly
U
بطور بد
streakily
U
بطور خط خط
wetly
U
بطور تر
confusedly
U
بطور در هم و بر هم
indiscretely
U
بطور یک پارچه
incommunicably
U
بطور نگفتنی
indispansably
U
بطور ضروری
indispensably
U
بطور حتمی
incommodiously
U
بطور ناراحت
cloudily
U
بطور تیره
indissolubly
U
بطور غیرقابل حل
inclusively
U
بطور متضمن
inclusively
U
بطور جامع
incisively
U
بطور برنده
inefficaciously
U
بطور بی فایده
inauspiciously
U
بطور مشئوم
inartificially
U
بطور غیرمصنوعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com