English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
steadily U بطور پیوسته و یکنواخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monotonously U بطور یکنواخت
uniformly U بطور یکنواخت
away U پیوسته بطور پیوسته
singsong U بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن
indiscretely U بطور بهم پیوسته
uniforms U یکنواخت یکنواخت کردن
uniform U یکنواخت یکنواخت کردن
monotonous U یکنواخت
uniforms U یکنواخت
monotone U یکنواخت
uniform U یکنواخت
smoothly U یکنواخت
same U یکنواخت
monotonic U یکنواخت
steady U یکنواخت
steadied U یکنواخت
steadiest U یکنواخت
steadying U یکنواخت
steadies U یکنواخت
level tone U اهنگ یکنواخت
standardization U یکنواخت کردن
standardize U یکنواخت کردن
standardised U یکنواخت کردن
uniform distribution U توزیع یکنواخت
uniform field U میدان یکنواخت
uniform flow U جریان یکنواخت
standardizes U یکنواخت کردن
standardizing U یکنواخت کردن
harmonised U یکنواخت کردن
standardization U یکنواخت سازی
level out U یکنواخت کردن
standardising U یکنواخت کردن
solid-shade dyeing U رنگرزی یکنواخت
harmonizing U یکنواخت کردن
harmonized U یکنواخت کردن
harmonize U یکنواخت کردن
harmonising U یکنواخت کردن
harmonises U یکنواخت کردن
drones U سخن یکنواخت
standardises U یکنواخت کردن
uniform sand U ماسه یکنواخت
drone U سخن یکنواخت
invariable U یکنواخت نامتغیر
harmonizes U یکنواخت کردن
sing-songs U صدایمصنوعی و یکنواخت
sing-song U شعر یکنواخت
continuous current U جریان یکنواخت
droned U سخن یکنواخت
sing-song U صدایمصنوعی و یکنواخت
droning U سخن یکنواخت
flat rate U نرخ یکنواخت
sing-songs U شعر یکنواخت
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
level colour U رنگ یکدست یا یکنواخت
uniformly distributed load U بار گسترده یکنواخت
trim U یکنواخت کردن با قیچی
drabbest U یکنواخت وخسته کننده
flat U یکنواخت پایین دست
flattest U یکنواخت پایین دست
equilibrium U یکنواخت شدن رنگینه ها
standards U همگون یکنواخت یکجور
standard U همگون یکنواخت یکجور
drab U یکنواخت وخسته کننده
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
uniformly distribution load U بار گسترده یکنواخت
drabber U یکنواخت وخسته کننده
power line filter U یکنواخت کننده برق
uniform aggregate U مصالح ریزدانه یکنواخت
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
uninterrupted duty U کار مداوم غیر یکنواخت
man power leveling U یکنواخت کردن نیروی انسانی
monotone U صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
sing-song U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
sing-songs U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
droned U وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
drone U وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droning U وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
drones U وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
despotic network U شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
to get into a rut U یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن [کاری]
asynchronous U اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
pave U [صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
cohesive U به هم پیوسته
uninterrupted U پیوسته
eternal U پیوسته
on and on U پیوسته
concomitant U پیوسته
continual U پیوسته
allied U پیوسته
never ceasing U پیوسته
ceaselessly U پیوسته
perpetually U پیوسته
contiguous U پیوسته
continued U پیوسته
married U پیوسته
incessant U پیوسته
continuous U پیوسته
round-the-clock U پیوسته
non-stop U پیوسته
continous U پیوسته
legato U پیوسته
burst U پیوسته
bursts U پیوسته
conjoint U پیوسته
affined U پیوسته
everywhen U پیوسته
coalescent U پیوسته
on end U پیوسته
syndetic U پیوسته
for evermore U پیوسته
coadunate U پیوسته
cursive U پیوسته
d. in U پیوسته
incessantly U پیوسته
annexed U پیوسته
proximate U پیوسته
ceaseless U پیوسته
alway U پیوسته
for ever and aday U پیوسته
unremittingly U پیوسته
attached U پیوسته
in connexion with U پیوسته به
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
incisively U بطور نافذ بطور زننده
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
martially U بطور جنگی بطور نظامی
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
ex post U بوقوع پیوسته
end to end U سرهم پیوسته
full time U پیوسته کار
continuous variable U متغیر پیوسته
contiguous U همجوار پیوسته
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
continuous tone U ته رنگ پیوسته
continuous tone U اهنگ پیوسته
flow chip U براده پیوسته
inseparate U بهم پیوسته
incessant drinking U پیوسته گساری
linked list U لیست پیوسته
indiscrete U بهم پیوسته
permanent water level U تراز پیوسته اب
gamosepalous U پیوسته کاسبرگ
gamophyllous U پیوسته برگ
collateral measures U اقدامت پیوسته
connected measures U اقدامت پیوسته
nid nod U پیوسته جنباندن
nid nod U پیوسته جنبیدن
gamopetalous U پیوسته گلبرگ
insobriety U شرب پیوسته
continuous spectrum U طیف پیوسته
without rest U پیوسته لاینقطع
adjoined U پیوسته بودن
adjoin U پیوسته بودن
peals U صدای پیوسته
pealing U صدای پیوسته
pealed U صدای پیوسته
peal U صدای پیوسته
symphsis U عضو پیوسته
sympetalous U پیوسته گلبرگ
adjoins U پیوسته بودن
thereunto U بضمیمیه ان پیوسته به ان
without intermission U پیوسته لاینقطع
vicinal U در همسایگی پیوسته
haunts U پیوسته امدن به
haunt U پیوسته امدن به
to whittle at U پیوسته بریدن
whittle U پیوسته کم کردن
to be in a state of f. U پیوسته درتغییربودن
accrete U بهم پیوسته
sustained yield U بازده پیوسته
burst mode U حالت پیوسته
burster U فرم پیوسته
continuous forms U ورقههای پیوسته
continuous function U تابع پیوسته
continuous paper U کاغذ پیوسته
continuous phase U فاز پیوسته
continuous process U فرایند پیوسته
continuous processing U پردازش پیوسته
continuous scrolling U حرکت پیوسته
continuous form U ورقه پیوسته
conjunct U بهم پیوسته
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
continuate U پیوسته بهم
continuous data U دادههای پیوسته
continuous distributions U توزیع پیوسته
continuous duty U کار پیوسته
continuous error U خطای پیوسته
collective U بهم پیوسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com