English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inviolately U بطور نقض نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially U بطور جنگی بطور نظامی
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
incisively U بطور نافذ بطور زننده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
undeeded U در سندقید نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unadulterated U مخلوط نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
savage U رام نشده
unverified <adj.> U تایید نشده
unverified <adj.> U کنترل نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
uncounted U شمرده نشده
unverified <adj.> U بررسی نشده
unverified <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U بازرسی نشده
unverified <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U تست نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
vacant U اشغال نشده
roughdry U اطو نشده
unaccommodated U فراهم نشده
unverified <adj.> U ممیزی نشده
undefined U تعریف نشده
unaccomplished U انجام نشده
the date was not specified U نشده بود
unbacked U رام نشده
tenantless U اشغال نشده
unmitigated U کاسته نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
unsettled U تصفیه نشده
undeterred <adj.> U منصرف نشده
outstandingly U وصول نشده
outstandingly U تصفیه نشده
unpublished U نشر نشده
outstandingly U پرداخت نشده
unpublished U چاپ نشده
unguarded U حساب نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
unguarded U حراست نشده
unearned U کسب نشده
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
unfinished U تمام نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
outstandingly U واریز نشده
outstanding U پرداخت نشده
uncoditioned U شرط نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
uncoditioned U قطعی نشده
outstanding U واریز نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
open U واریز نشده
opened U واریز نشده
outstanding U وصول نشده
outstanding U تصفیه نشده
opens U واریز نشده
unquestioned U بحث نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
unquestioned U بررسی نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U بررسی نشده
unevaluated <adj.> U بررسی نشده
unexamined <adj.> U بررسی نشده
uninspected <adj.> U بررسی نشده
untested <adj.> U بررسی نشده
unaudited <adj.> U تست نشده
unchecked <adj.> U تست نشده
unevaluated <adj.> U تست نشده
unexamined <adj.> U تست نشده
uninspected <adj.> U تست نشده
untested <adj.> U تست نشده
unbowed U سر کوب نشده
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
unoccupied U اشغال نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U بررسی نشده
untested <adj.> U تایید نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
unconnected U وصل نشده
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
wound less U زخمی نشده
uninspected <adj.> U کنترل نشده
untested <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U تایید نشده
unchecked <adj.> U تایید نشده
unevaluated <adj.> U تایید نشده
unexamined <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U تایید نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unlicked U لیسیده نشده
unsought U کاوش نشده
uncommitted U تقبل نشده
undisturbed U مختل نشده
unsaturated U اشباع نشده
inviolate U نقض نشده
unfulfilled U انجام نشده
unfulfilled U اجرا نشده
haggard U رام نشده
unsaturate U اشباع نشده
unabridged U تلخیص نشده
unsaved U پس انداز نشده
inextinct U نیست نشده
unpaid U پرداخت نشده
unbidden U دعوت نشده
unalloyed U الیاژ نشده
uncontrolled U کنترل نشده
uncontrolled U مهار نشده
unchanged U عوض نشده
unabridged U کوتاه نشده
unset U ثابت نشده
uncut U بریده نشده
uncut U قطع نشده
uncharted U اکتشاف نشده
intemerate U بی ناموس نشده
autochthonous U جابجا نشده
unspotted U ننگین نشده
non switched line U خط گزینه نشده
unasked U سوال نشده
unnormalized U هنجار نشده
undetected U کشف نشده
unpremediated U تصور نشده
unpolished U پرداخت نشده
unseen U مکشوف نشده
unseen U مشاهده نشده
uncut U از هم جدا نشده
unclaimed U مطالبه نشده
unabated U کاسته نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
unsung U خوانده نشده
unsung U ستایش نشده
unsung U سروده نشده
inexact U درست نشده
innascible U زایده نشده
sightless U دیده نشده
unbroken U رام نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com