English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
provisionally U بطور موقت عجالتا"
Other Matches
protempore U موقت شاغل مقامی بطور موقت
temporarily U بطور موقت
temporalty U بطور موقت
provisorily U بطور شرطی یا موقت
blips U عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blip U عقب زدن اتومبیل بطور موقت
holding station U محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
cycle stealing U روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
flying shore U تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
bed groins U بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
nonce U عجالتا
at the present moment U عجالتا
suspension of arms U اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
at this time <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively U بطور نافذ بطور زننده
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
martially U بطور جنگی بطور نظامی
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
intrim U موقت
pontoon U پل موقت
provisional U موقت
pontoons U پل موقت
pro tempore U موقت
pontoon bridge U پل موقت
temporary U موقت
makeshift U موقت
interim U موقت
adhoc U موقت
bretisee U سنگر موقت
interim certificates U گواهی موقت
timbering U چوبست موقت
bretess U سنگر موقت
tentative U ازمایشی موقت
bretex U سنگر موقت
stopgaps U چاره موقت
stopgap U چاره موقت
modus vivendi U توافق موقت
modulus vivendi U قار موقت
bretesse U سنگر موقت
provisional U به طور موقت
armistice U صلح موقت
false work U حائل موقت
armistices U صلح موقت
drop tank U تانک موقت
lean-to U پناهگاه موقت
lean-tos U پناهگاه موقت
protem U موقتا موقت
buffer U حافظه موقت
brettys U سنگر موقت
detention pending trial U حبس موقت
dazzle U کوری موقت
temporary structures U ساختمانهای موقت
short time duty U کار موقت
temporary wife U زوجه موقت
temporary works U کارهای موقت
term insurance U بیمه موقت
the pro tem chief U رئیس موقت
blackouts U بیهوشی موقت
dazzled U کوری موقت
temporary duty U ماموریت موقت
bridging leon U اعتبار موقت
bridging leon U وام موقت
temporary storage U حافظه موقت
temporary storage U انباره موقت
temporary road U راه موقت
dazzles U کوری موقت
dazzling U کوری موقت
temporal life U زندگی موقت
tabernacle U پرستشگاه موقت
suspension of arms U اتش بس موقت
temporary duty U شغل موقت
kluged U ترسیم موقت
temporary gauge U اشل موقت
temporary hardness U سختی موقت
ischemia U کم خونی موقت
temporary marriage U ازدواج موقت
charge d'affaires of the embassy U کاردار موقت
interim financing U پرداخت موقت
debarkation hospital U بیمارستان موقت
x site U انبار موقت
bretise U سنگر موقت
cofferdam U بند موقت
interim plan U برنامههای موقت
provisional scrip U تصدیق موقت
suspension U اخراج موقت
coffer dam U سد انحرافی موقت
blackout U بیهوشی موقت
suspensions U اخراج موقت
cover note U بیمه نامه موقت
covering note U بیمه نامه موقت
pontoons U پل موقت نظامی زدن
pontoon U پل موقت نظامی زدن
shelling U برنامه خروج موقت
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
pontoneer U مامور پل موقت سازی
provisional order U دستور موقت اداری
provisional statement U صورت وضعیت موقت
provisional scrip U تصدیق موقت سهام
lapse U برگشت انحراف موقت
lapses U برگشت انحراف موقت
pontonier U مامور پل موقت سازی
beach dump U انبار موقت ساحلی
transient ischemia U کم خونی موضعی موقت
scrip U گواهی نامه موقت
alternate water terminal U بارانداز ابی موقت
air commodore U سرتیپ موقت هوایی
shadow memory U حافظه ثانوی موقت
drug holiday U ترک موقت دارو
shells U برنامه خروج موقت
shell U برنامه خروج موقت
acting sublieutenant U ناوبان دوم موقت
convening authority U فرماندار موقت نظامی
convening authority U مقام صلاحیتدار موقت
lapsing U برگشت انحراف موقت
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
juryrig U برپا کردن موقت
hard U خطای موقت در سیستم
interim injunction U حکم توقیف موقت
harder U خطای موقت در سیستم
hardest U خطای موقت در سیستم
locumtenens U کفیل جانشین موقت
kludge U سخت افزار موقت
stopgaps U وسیله موقت دریچه انسداد
truces U متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
parleys U مذاکره درباره صلح موقت
juryrig U سوار کردن موقت وسایل
truces U قرارداد متارکه موقت جنگ
kludge U سیستم نرم افزار موقت
truce U متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
truce U قرارداد متارکه موقت جنگ
parleyed U مذاکره درباره صلح موقت
fifo U فضای ذخیره سازی موقت
keyboard buffer U حافظه موقت صفحه کلید
parley U مذاکره درباره صلح موقت
parleying U مذاکره درباره صلح موقت
stopgap U وسیله موقت دریچه انسداد
tenancy U مدت اجاره مالکیت موقت
time charter U کرایه کردن موقت کشتی
progress payments U پرداختهای موقت یا علی الحساب
quia timet U قرار تامین دستور موقت
register U ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancies U مدت اجاره مالکیت موقت
registering U ذخیره موقت دستورات اجرایی
registers U ذخیره موقت دستورات اجرایی
printed U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
prints U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
transients U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
clipboards U 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
output U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
coffer-dam U [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
suspended animation U وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
transients U وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
outputs U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transient U وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
print U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
dazzle U سوسو زدن کور کردن موقت
jumpers U اتصال موقت روی تخته مدار
jumper U اتصال موقت روی تخته مدار
dazzles U سوسو زدن کور کردن موقت
clipboard U 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
dazzled U سوسو زدن کور کردن موقت
dazzling U سوسو زدن کور کردن موقت
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
register U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
transients U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
task U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registers U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
holding area U منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
registering U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
yard track U ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
transient U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
stacks U ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stations U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stacked U ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
workfile U یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stationed U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stack U ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
intermediate U فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
softer U که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
softest U که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com