Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
holily
U
بطور مقدس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sacredly
U
بطور مقدس یا محترم
Other Matches
halidom
U
چیز مقدس جای مقدس
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
holiest
U
مقدس
inviolable
U
مقدس
saint
U
مقدس
heavenly minded
U
مقدس
saintly
U
مقدس
saints
U
مقدس
hallowed
U
مقدس
sanctimonious
U
مقدس
sacred
U
مقدس
holy
U
مقدس
venerable
U
مقدس
sanctified
U
مقدس
prayerful
U
مقدس
holier
U
مقدس
numinous
U
مقدس
sacrosanct
U
مقدس
st.michael
U
پطرس مقدس
relic
U
اثار مقدس
stoup
U
قدح اب مقدس
hallow
U
مقدس کردن
Mashhad
U
هر مقدس مشهد
Holy Father
U
پدر مقدس
fiestas
U
روز مقدس
halidome
U
چیز مقدس
moralistic
U
خشکه مقدس
Holy Weeks
U
هفتهی مقدس
fiesta
U
روز مقدس
Holy Week
U
هفتهی مقدس
sanctimony
U
مقدس نمایی
sancify
U
مقدس شمردن
sanctified airs
U
مقدس نمایی
sanctimoniousness
U
مقدس نمایی
SS
U
مخفف مقدس
St
U
مخفف مقدس
halidome
U
جای مقدس
sanctimonious
U
مقدس نما
Holly Sepulchre
U
مقبره مقدس
dedication cross
U
صلیب مقدس
Holy Writ
U
کتاب مقدس
sacred books
U
کتابهای مقدس
sacred places
U
جاهای مقدس
hagiology
U
ادبیات مقدس
scripture
U
کتاب مقدس
innocent
U
مبرا مقدس
holyday
U
روز مقدس
saint
U
مقدس شمردن
shrines
U
جای مقدس
the Holy Trinity
U
تثلیت مقدس
saints
U
مقدس شمردن
sanctuary
U
جایگاه مقدس
sanctuaries
U
جایگاه مقدس
scriptures
U
کتاب مقدس
tartuffe
U
خشکه مقدس
tartuffe
U
مقدس ریایی
tartufe
U
خشکه مقدس
shrine
U
جای مقدس
relics
U
اثار مقدس
the holy
U
کتاب مقدس
holy legislator
U
شارع مقدس
tartufe
U
مقدس ریایی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
pontify
U
خودرا مقدس نمودن
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
biblical
U
وابسته به کتاب مقدس
religiosity
U
خشکه مقدس بودن
altar-table
U
میز مقدس در کلیسا
anointment
U
تقدیس با روغن مقدس
guaiacum
U
عودالانبیاء درخت مقدس
it say in the bible that
U
در کتاب مقدس میگوید
sanctum
U
قدس جایگاه مقدس
mitzvah
U
حکم کتاب مقدس
mitsvot
U
حکم کتاب مقدس
hermeneutic
U
ایین تفسیرکتاب مقدس
postil
U
تفسیر کتاب مقدس
bibliolatry
U
پرستش کتاب مقدس
pali
U
زبان مقدس بودائیان
martinmas
U
جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
apis
U
گاو مقدس مصریان قدیم
buretto
U
تنگ مخصوص شراب مقدس
altar of credence
U
[جایگاه نان و شراب مقدس]
scriptural
U
مطابق متن کتاب مقدس
it is said in the bible that
U
در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
buret
U
تنگ مخصوص شراب مقدس
to
U
مادریک کلمه مقدس است
veda
U
کتاب مقدس باستانی هند
vedic
U
وابسته به وداکتاب مقدس هندو
lignum vitae
U
درخت مقدس خشب الانبیاء
People of the Book
U
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
bible
U
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bibles
U
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
midrash
U
تفسیر کتاب مقدس یهود
hermeneutics
U
علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
feretory
U
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
vulgate
U
نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
revised version
U
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
zion
U
کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
it say in the bible that
U
درکتاب مقدس گفته شده است
enshrine
U
ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
credence
U
[قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
lector
U
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
biblicism
U
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
i saw this p in the scripture
U
این فقره را در کتاب مقدس دیدم
lectionary
U
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
reliquaries
U
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
paradigm
U
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
reliquary
U
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
paradigms
U
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
franciscan
U
وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
lower criticism
U
انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
scripturalism
U
اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
grey friar
U
عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
inspirationist
U
کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
ampullae niche
U
[طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
pierian spring
U
الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
futurism
U
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
bibles
U
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
Chrismon
U
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
bible
U
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
altar of repose
U
[طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
sangraal
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
fundamentalist
U
کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
sangreal
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
blue laws
U
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
isagogics
U
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
blue law
U
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
iconostasis
U
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
methuselah
U
" متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
patron saints
U
امام یا شخص مقدس حامی شخص
patron saint
U
امام یا شخص مقدس حامی شخص
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
hagiology
U
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
streakily
U
بطور خط خط
confusedly
U
بطور در هم و بر هم
lastingly
U
بطور پا بر جا
wetly
U
بطور تر
flabbily
U
بطور شل و ول
loosely
U
بطور شل یا ول
meanly
U
بطور بد
transtively
U
بطور
atilt
U
بطور کج
elliptically
U
بطور مستتر
emblematically
U
بطور کنایه
prevalently
U
بطور شایع
editorially
U
بطور چاپی
destructively
U
بطور مهلک
durably
U
بطور مداوم
contagiously
U
بطور مسری
durably
U
بطور مستمر
emotively
U
بطور مهیج
excitingly
U
بطور مهیج
primely
U
بطور اعلی
erringly
U
بطور غلط
errantly
U
بطور سرگردان
compulsorily
U
بطور اجباری
problematically
U
بطور مشکوک
emptily
U
بطور پوج
connectedly
U
بطور متصل
consumedly
U
بطور زیاد
emptily
U
بطور خالی
queerly
U
بطور مرتب
contrarily
U
بطور متضاد
declaredly
U
بطور اعلام
quartan
U
بطور چهارگانه
prolifically
U
بطور بارخیز
disconnectedly
U
بطور منفصل
deplorably
U
بطور اسفناک
discernibly
U
بطور معلوم
punningly
U
بطور جناس
disagreeably
U
بطور نامطبوع
dingily
U
بطور تیره
detestably
U
بطور منفور
destructively
U
بطور مخرب
desultorily
U
بطور بی ترتیب
raggelly
U
بطور ناهموار
rankly
U
بطور فاسد
regally
U
بطور شاهوار
digressively
U
بطور منحرف
doubliy
U
بطور مضاعف
raggedly
U
بطور ناهموار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com