Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intermittently
U
بطور متناوب
off and on
U
بطور متناوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alternate
U
متناوب کردن متناوب بودن
alternated
U
متناوب کردن متناوب بودن
alternates
U
متناوب کردن متناوب بودن
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
periodic
U
متناوب
alternating
U
متناوب
continual
U
متناوب
intremittent
U
متناوب
spotty
U
متناوب
intermissive
U
متناوب
interrupted
U
متناوب
altern
U
متناوب
intermittent
U
متناوب
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
stagger
U
متناوب تردیدداشتن
interchange
U
متناوب ساختن
staggering
U
متناوب تردیدداشتن
interchanged
U
متناوب ساختن
pealed
U
طنین متناوب
staggers
U
متناوب تردیدداشتن
pealing
U
طنین متناوب
peals
U
طنین متناوب
peal
U
طنین متناوب
interchanges
U
متناوب ساختن
work interval
U
کار متناوب
spasmodic efforts
U
کوشش متناوب
differential compaction
U
تراکم متناوب
relief interval
U
استراحت متناوب
periodic duty
U
کار متناوب
intermittent current
U
جریان متناوب
gating
U
قطع متناوب
alternate
U
تعویض متناوب
alternated
U
تعویض متناوب
alternates
U
تعویض متناوب
interchanging
U
متناوب ساختن
keying
U
قطع متناوب
intermittent error
U
خطای متناوب
flows
U
حرکت متناوب
alternating perspective
U
نمای متناوب
alternating stress
U
تنش متناوب
interval exercises
U
تمرینهای متناوب
alternating quantity
U
کمیت متناوب
fluctuating load
U
بار متناوب
intermitter
U
متناوب کننده
alternating current
U
جریان متناوب
alternating load
U
بار متناوب
alternating arc
U
قوس متناوب
alternate track
U
شیار متناوب
alternating copolymer
U
همبسپار متناوب
alternators
U
متناوب ساز
alternative current
U
جریان متناوب
flowed
U
حرکت متناوب
flow
U
حرکت متناوب
jerky
U
تشنجی متناوب
periodic
U
متناوب پریودیک
alternating field
U
میدان متناوب
AC
U
برق متناوب
intermittent reception
U
موجگیری متناوب
alternative reinforcement
U
تقویت متناوب
alternator
U
متناوب ساز
rectification of an alternating current
U
یکسوکنندگی جریان متناوب
power of alternating current
U
توان جریان متناوب
implusive discharge
U
تخلیه غیر متناوب
single phase alternating current
U
جریان متناوب یک فازه
diagonal flow compressor
U
کمپرسور با جریان متناوب
free alternating current
U
جریان متناوب هرز
alternating current motor
U
موتور جریان متناوب
alternating current magnet
U
مغناطیس جریان متناوب
alternating current instrument
U
سنجه جریان متناوب
alternating current generator
U
مولد جریان متناوب
intermittent rain
بارش متناوب باران
three phase alternating current
U
جریان متناوب سه فازه
alternating current circuit
U
مدار جریان متناوب
alternating axis of symmerty
U
محور تقارن متناوب
forced alternating current
U
جریان متناوب فشرده
load reversal
U
دوره بارگذاری متناوب
reciprocating
U
دارای حرکت متناوب
alternators
U
دینام جریان متناوب
alternated
U
یک درمیان امدن متناوب
alternators
U
مولد جریان متناوب
alternating stress test
U
ازمایش تنش متناوب
variation
U
نوسان متناوب پراکندگی
alternate
U
یک درمیان امدن متناوب
variations
U
نوسان متناوب پراکندگی
alternator
U
دینام جریان متناوب
alternator
U
مولد جریان متناوب
intermittent rating
U
کار اسمی متناوب
magnitude of alternating current
U
دامنه جریان متناوب
alternates
U
یک درمیان امدن متناوب
industrial alternating current
U
جریان متناوب صنعتی
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
high frequency alternating current
U
جریان متناوب فرکانس بالا
multiphase alternating current
U
جریان متناوب چند فازه
welding altrnator
U
مولد جوش جریان متناوب
magneto bell
U
زنگ اخبار جریان متناوب
synchronous alternator
U
مولد جریان متناوب سنکرون
cycle
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycled
U
بصورت متناوب فاهر شدن
symmetrical alternating quantity
U
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
cycles
U
بصورت متناوب فاهر شدن
impedance
U
مقاومت جریان متناوب امپدانس
systaltic
U
منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
initial alternating short circuit curren
U
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
alternator
U
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
alternators
U
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
impedance
U
مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
torose
U
استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
clocks
U
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock
U
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
inter laminate
U
[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
interlaminate
U
در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
inverter
U
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
invisible
U
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
capacitor start induction motor
U
موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
satelloid
U
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
orthoferrite
U
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
ups
U
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
uninterruptable power supply
U
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
two way alternate operation
U
عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
latch hooks
U
طرح قفل قلاب شکل
[این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
wetly
U
بطور تر
lastingly
U
بطور پا بر جا
transtively
U
بطور
meanly
U
بطور بد
confusedly
U
بطور در هم و بر هم
atilt
U
بطور کج
flabbily
U
بطور شل و ول
streakily
U
بطور خط خط
loosely
U
بطور شل یا ول
commodiously
U
بطور راحت
industriously
U
بطور ساعی
inductively
U
بطور قیاس
indissolubly
U
بطور غیرقابل حل
indissolubly
U
بطور پایدار
indispensably
U
بطور حتمی
inefficaciously
U
بطور بی فایده
cloudily
U
بطور تیره
inexpressibly
U
بطور نگفتنی
inexplicitly
U
بطور ناصریح
inexpensively
U
بطور کم خرج
comkplimentarily
U
بطور تعارفی
inexactly
U
بطور نادرست
inexactly
U
بطور ناصحیح
ineligibly
U
بطور ناشایسته
inexpressively
U
بطور گنگ
inconveniently
U
بطور نامناسب
inconstantly
U
بطور نا پایدار
inconsistently
U
بطور متناقص
inconsistently
U
بطور متباین
inconsistently
U
بطور ناسازگار
consumedly
U
بطور زیاد
contagiously
U
بطور مسری
inconclusively
U
بطور ناتمام
inconclusively
U
بطور غیرقطعی
incomprehensibly
U
بطور نامفهوم
incompatibly
U
بطور ناسازگار
incommunicatively
U
بطور کم امیزش
incommunicably
U
بطور نگفتنی
incontestably
U
بطور مسلم
connectedly
U
بطور متصل
indispansably
U
بطور ضروری
indiscretely
U
بطور یک پارچه
indicatively
U
بطور اخباری
compatibly
U
بطور موافق
compositely
U
بطور مرکب
indicatively
U
بطور اشاره
comprehensibly
U
بطور مفهوم
indefeasibly
U
بطور پابرجا
comprehensively
U
بطور جامع
indecently
U
بطور ناشایسته
incorporeally
U
بطور غیرمحسوس
compulsorily
U
بطور اجباری
incommodiously
U
بطور ناراحت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com