English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expansibly U بطور قابل انبساط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tensile U قابل انبساط
expandable U قابل انبساط
expansile U قابل انبساط
ductile U قابل انبساط شکل پذیر
expanding cement U سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
capably U بطور قابل
justifiably U بطور قابل تبرئه
justifiably U بطور قابل تصدیق
admissibleness U بطور قابل قبول
flexibly U بطور قابل انحناء
considerably U بطور قابل ملاحظه
remarkably U بطور قابل ملاحظه
interchangeably U بطور قابل معاوضه
noteworthily U بطور قابل ملاحظه
objectionably U بطور قابل اعتراض
divisibly U بطور قابل تقسیم
extricably U بطور قابل تخلیص
explosively U بطور قابل احتراق
interestingly U بطور قابل توجه
perceptibly U بطور قابل درک
laudably U بطور قابل ستایش
reliably U بطور قابل اعتماد
habitably U بطور قابل سکونت
imaginably U بطور قابل تصور
separably U بطور قابل تفکیک
imputably U بطور قابل اسناد
improvably U بطور قابل ترقی
inheritably U بطور قابل توارث
estimably U بطور قابل احترام
eligibly U بطور قابل قبول
excusably U بطور قابل عفو
aposematically U بطور قابل گوشزد
practicably U بطور قابل عبور
praiseworthily U بطور قابل ستایش
presentably U بطور قابل معرفی
tolerably U بطور قابل تحمل
heritably U بطور قابل توارث
comparably U بطور قابل مقایسه
questionably U بطور قابل تردید
inaccessibly U بطور غیر قابل دسترسی
angular adjustable قابل تنظیم بطور زاویه ای
inimitably U بطور غیر قابل تقیلد
impregnably U بطور غیر قابل تسخیر
inalienably U بطور غیر قابل انتقال
incalculably U بطور غیر قابل تخمین
irremeable U بطور غیر قابل برگشت
notably U بطور برجسته یا قابل ملاحظه
immeasurably U بطور غیر قابل پیمایش
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
incorruptibly U با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
expansion U انبساط
dilatation U انبساط
distensions U انبساط
distentions U انبساط
pleasures U انبساط
stretches U انبساط
stretched U انبساط
stretch U انبساط
pleasure U انبساط
extension U انبساط
extensions U انبساط
strains U انبساط
strain U انبساط
expansion loop U خم انبساط
distension U انبساط
expansion joint U درز انبساط
tensions U قوه انبساط
free expansion U انبساط ازاد
cubical expansion U انبساط حجمی
companding U انبساط تراکم
heat expansion U انبساط حرارت
expansion diaphragm U دیاگرام انبساط
expansion U گسترش انبساط
evolution of heat U انبساط حرارتی
coefficient of expansion U ضریب انبساط
creep limit U حد انبساط دائمی
expansion U انبساط بسط
tension U قوه انبساط
expandability U قابلیت انبساط
expansibility U قابلیت انبساط
dilation of time U انبساط زمان
expansion coefficient U ضریب انبساط
diastole U انبساط قلبی
dilatation U انبساط حرارتی
dilatability U انبساط پذیری
thermal expansion U انبساط حرارتی
inextension U عدم انبساط
expansiveness U انبساط پذیری
expansion point U درز انبساط
distensible U انبساط پذیر
distensibility U قابلیت انبساط
expansion rate U اهنگ انبساط
expansion of universe U انبساط جهان
dilatation U درز انبساط
expansion heat U حرارت انبساط
inextensibility U انبساط ناپذیری
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
elater U خاصیت انبساط و گسترش
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
nephelauxetic effect U اثر انبساط ابرالکترونی
brake expander mechanism U مکانیزم انبساط ترمز
coefficient of thermal expansion U ضریب انبساط حرارتی
dilatability U قابلیت انبساط یا اتساع
expansible U کش امدنی انبساط پذیر
thermal coefficient of expansion U ضریب انبساط حرارتی
d.muscle U ماهیچه انبساط دهنده
strain limit U حد تناسب میان تنش و انبساط
extensometer U دستگاه اندازه گیری انبساط
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
dilatometer U دستگاه اندازه گیری انبساط حرارتی
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
volume change of concrete U تغییر حجم بتن حاصل ازانقباض و انبساط
diastasis U استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
invar U الیاژی از نیکل و اهن باضریب انبساط حرارتی نزدیک صفر
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
incisively U بطور نافذ بطور زننده
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
martially U بطور جنگی بطور نظامی
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
achalasia U عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
joule kelvin effect U انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
sensible U قابل درک قابل رویت
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
achievable U قابل وصول قابل تفریق
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
compensating port U مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
confusedly U بطور در هم و بر هم
flabbily U بطور شل و ول
streakily U بطور خط خط
atilt U بطور کج
loosely U بطور شل یا ول
meanly U بطور بد
lastingly U بطور پا بر جا
transtively U بطور
wetly U بطور تر
nutritiously U بطور مغذی
tolerably U بطور میانه
briefly U بطور خلاصه
numerously U بطور متعدد
affectingly U بطور موثر
vitally U بطور ضروری
parenthetic U بطور معترضه
negligibly U بطور جزئی
movingly U بطور موثر
forcefully U بطور موثر
superficially U بطور سطحی
alternately U بطور متبادل
niceand U بطور رضایتبخش
to sum up U بطور خلاصه
concisely U بطور مختصر
numbly U بطور بیحس
impressively U بطور موثر
elaborately U بطور کامل
currently U بطور جاری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com