English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transect U بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crossbar U خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars U خط عرضی صلیب میله عرضی
enfilade U درو عرضی کردن
crossbar U خط عرضی
traversed U عرضی
transverse U عرضی
crossbars U خط عرضی
cross U عرضی
traversing U عرضی
traverses U عرضی
crossest U عرضی
lateral U عرضی
traverse U عرضی
crosser U عرضی
crosses U عرضی
accidentalism U فلسفهء عرضی
accidentalism U فلسفه عرضی
deflection sweep U درو عرضی
cross trail U جاده عرضی
baselinesman U خط نگهدار خط عرضی
sagrod U مهار عرضی
cross traverse U تراورس عرضی
sag rod U مهار عرضی
crossed belt U تسمه عرضی
sides way U نوسان عرضی
radial load U بار عرضی
radial play U بازی عرضی
shape of cross section U نیمرخ عرضی
lateral tell U سبقت عرضی
lateral forces U نیروهای عرضی
northing U مختصات عرضی
profile U مقطع عرضی
athwart U به طور عرضی
profiled U مقطع عرضی
profiles U مقطع عرضی
profiling U مقطع عرضی
lateral shifts U تغییرات عرضی
lateral stability U پایداری عرضی
timber U دنده عرضی
latitude band U کمربند عرضی
collateral ganglia U عقدههای عرضی
lateral route U جاده عرضی
frame U دنده عرضی
cross hole U سوراخ عرضی
accident U صفت عرضی
accidents U صفت عرضی
square ball U پاس عرضی
latitude band U نوار عرضی
abeam U جهت عرضی
axis U خط طولی یا عرضی
transverse joint U درز عرضی
phenomenally U عارضی عرضی
leak coil U بوبین عرضی
transverse axis U محور عرضی
transverse acceleration U شتاب عرضی
cross piece U تیر عرضی
transection U برش عرضی
cross linking U اتصال عرضی
transversal wave U موج عرضی
cross brace U مهار عرضی
transversal section U برش عرضی
transverse stress U تنش عرضی
cross feed U تغذیه عرضی
transverse valley U دره عرضی
traversing fire U اتش عرضی
transverse wave U موج عرضی
phenomenal U عارضی عرضی
cross compartment U دهلیز عرضی
cross cut U برش عرضی
trimmed joist U تیر عرضی
cross roll U نورد عرضی
transverse section U مقطع عرضی
cross section U نیمرخ عرضی
transverse fault U گسل عرضی
cross section U برش عرضی
transverse crack U ترک عرضی
cross section U مقطع عرضی
transverse reinforcement U ارماتور عرضی
transverse scale U مقیاس عرضی
horizontal plane U صفحه عرضی
cross fall U شیب عرضی
cross beam U تیر عرضی
transverse bracing U تقویت عرضی
transverse bulkhead U تیغه عرضی
transverse plane U صفحه عرضی
cross brace U گیره عرضی
cross head U تیر عرضی
valley cross section U نیمرخ عرضی دره
thwart U نشیمنگاه عرضی قایق
transection U برش یا مقطع عرضی
transverse conductance U مقدار هدایت عرضی
cross hole nut U مهره با سوراخ عرضی
traverse U حرکت عرضی یا مورب
transverse fatigue test U ازمایش خستگی عرضی
broadside aerial U تشعشع کننده عرضی
latitude band U نوار عرضی زمینی
transverse cardan shaft U محور کاردان عرضی
transverse bending test U ازمایش خمش عرضی
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
accidental U غیر مترقبه عرضی
transverse test specimen U نمونه ازمایش عرضی
thwarted U نشیمنگاه عرضی قایق
swinging of flow U نوسانات عرضی جریان
section of valley U نیمرخ عرضی دره
rafters U تیر عرضی طاق
counter-brace U تیر تقویت عرضی
shrouds U بکسلهای عرضی ناو
cross-aisle U [گوشواره عرضی کلیسا]
cross level buble U حباب تراز عرضی
traversing U حرکت عرضی یا مورب
backward pass U پاس عرضی یا به عقب
cross tree U رابط عرضی دکلها
cross wall U دیوار پلهای عرضی
crossing target U هدفهای متحرک عرضی
crossrial carriage U پاگیر تیر عرضی
brace U تیر تقویت عرضی
traverses U حرکت عرضی یا مورب
career courses U دورههای عرضی نظامی
braced U تیر تقویت عرضی
traversed U حرکت عرضی یا مورب
cross section U سطح مقطع عرضی
cross sectional area U سطح مقطع عرضی
cross sectional data U دادههای برش عرضی
rafter U تیر عرضی طاق
northing U محور عرضی نقشه
cross slide U کشوی لغزنده عرضی
y axis U محور عرضی مختصات
cross barred U دارای میلههای عرضی
cross folding test U ازمایش چین خوردگی عرضی
cross-gable U [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
lateral tell U پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
balkline U خط عرضی روی میز بیلیارد
cross trail U جاده سرتاسری عرضی در منطقه
head string U خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
tumple U گردش حول محور عرضی
broad beam headlamp U نور افکن با تشعشع عرضی
keel U ستون عرضی مرکزی ناو
keels U ستون عرضی مرکزی ناو
I have nothing more to say . U دیگر عرضی نیست ( ندارم )
terete U استوانهای شکل در برش عرضی
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
stocked U ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock U ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
balking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
balked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot U نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
balks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
toggle U میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
toggles U میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
phugoid oscillation U نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
fishbone mine U سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
ante-chapel U [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
warping U پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
pitch control U کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
byes U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
cross tell U پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
out lawry U طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
asseverate U بطور جدی افهار کردن تصریح کردن
summarized U بطور مختصربیان کردن
summarize U بطور مختصربیان کردن
summarising U بطور مختصربیان کردن
summarises U بطور مختصربیان کردن
summarizes U بطور مختصربیان کردن
summarised U بطور مختصربیان کردن
summarizing U بطور مختصربیان کردن
prettier U بطور دلپذیر قشنگ کردن
neutralizes U بطور شیمیایی خنثی کردن
to sharply rebuff somebody U بطور خشن کسی را رد کردن
neutralizing U بطور شیمیایی خنثی کردن
maladminister U بطور سوء اداره کردن
neutralised U بطور شیمیایی خنثی کردن
prettiest U بطور دلپذیر قشنگ کردن
prettify U بطور دلپذیر قشنگ کردن
pretty U بطور دلپذیر قشنگ کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
spiritualize U بطور معنوی تفسیر کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
rippling U بطور موجی حرکت کردن
neutralising U بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralises U بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralize U بطور شیمیایی خنثی کردن
to speak fluently U بطور روان صحبت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
still hunt U بطور قاچاقی ماهیگیری کردن
titillating U بطور لذت بخشی تحریک کردن
ham U بطور اغراق امیزی عمل کردن
affirming U بطور قطع گفتن تصدیق کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com