Perdic | بطور ردیف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	serially U	بطور ردیف

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	seriatim U	بطور ردیف جزء جزء
Other Matches

	Jaldar U	[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
	terraced houses U	خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
	row marker U	دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
	irretrievably U	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
	inconsiderably U	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
	nauseously U	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
	horridly U	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
	lusciously U	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
	indisputable U	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
	indeterminately U	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
	grossly U	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
	immortally U	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
	poorly U	بطور ناچیز بطور غیر کافی
	genuinely U	بطور اصل بطور بی ریا
	martially U	بطور جنگی بطور نظامی
	abusively U	بطور ناصحیح بطور دشنام
	latently U	بطور ناپیدا بطور پوشیده
	indecorously U	بطور ناشایسته بطور نازیبا
	incisively U	بطور نافذ بطور زننده
	improperly U	بطور غلط بطور نامناسب
	rank U	ردیف
	rack U	ردیف
	racks U	ردیف
	wracked U	ردیف
	line U	ردیف
	wracks U	ردیف
	lines U	ردیف
	runs U	ردیف
	run U	ردیف
	ranked U	ردیف
	cues U	ردیف
	sequences U	ردیف
	sequence U	ردیف
	ranges U	ردیف
	cue U	ردیف
	ranged U	ردیف
	range U	ردیف
	column U	ردیف
	ranked U	ردیف صف
	ranks U	ردیف
	ranks U	ردیف صف
	deque U	ردیف
	columns U	ردیف
	octachord U	ردیف
	tiers U	ردیف
	class U	ردیف
	classed U	ردیف
	classes U	ردیف
	classing U	ردیف
	tier U	ردیف
	rows U	ردیف
	racked U	ردیف
	row U	ردیف
	rowed U	ردیف
	rank U	ردیف صف
	tier U	ردیف کردن
	tier U	ردیف صندلی
	tier U	ردیف شدن
	spooler U	برنامه ردیف گر
	row U	ردیف مین
	row U	ردیف کردن
	realigns U	ردیف کردن
	file number U	شماره ردیف
	row U	ردیف سطر
	tiers U	ردیف افقی
	range U	سلسله ردیف
	tier U	ردیف افقی
	in a row U	ردیف شده
	item number U	شماره ردیف
	seriation U	ردیف کردن
	clavier U	ردیف مضراب
	single line U	ردیف تکی
	single line U	ردیف مجزا
	realign U	ردیف کردن
	shaw U	ردیف درختان
	seriated U	ردیف شده
	tiers U	ردیف صندلی
	lance corporal U	هم ردیف سرجوخه
	filed U	ردیف صف به صف کردن
	single file U	یک ردیف ستون
	file U	ردیف صف به صف کردن
	ranges U	سلسله ردیف
	realigning U	ردیف کردن
	ranged U	سلسله ردیف
	aline U	ردیف شدن
	tiers U	ردیف کردن
	realigned U	ردیف کردن
	tiers U	ردیف شدن
	rowed U	ردیف سطر
	aligned U	ردیف کردن
	hedgerow U	ردیف خاربن
	string U	ردیف سلسله
	rowed U	ردیف مین
	aligning U	ردیف کردن
	pattern U	ردیف بندی
	aligns U	ردیف کردن
	hedgerows U	ردیف خاربن
	clavier U	ردیف جا انگشتی
	patterns U	ردیف بندی
	colonnade U	ردیف ستون
	tierced U	ردیف شده
	rows U	ردیف کردن
	rows U	ردیف سطر
	successions U	ردیف جانشینی
	series U	سلسله ردیف
	rows U	ردیف مین
	colonnades U	ردیف ستون
	succession U	ردیف جانشینی
	rowed U	ردیف کردن
	align U	ردیف کردن
	tierced U	ردیف دار
	line up U	ردیف ایستادن تیم
	rows U	ردیف چند خانه
	line-up U	ردیف ایستادن تیم
	line-ups U	ردیف ایستادن تیم
	hedgerows U	ردیف بوتههای پرچین
	dress circle U	صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
	hypen ladder U	ردیف خطوط تیره
	tertial U	سومین ردیف شاهپر
	row U	ردیف چند خانه
	eleven punch U	سوراخ ردیف یازدهم
	hedgerow U	ردیف بوتههای پرچین
	rowed U	ردیف چند خانه
	second defendant U	متهم ردیف دوم
	monopteral U	دارای یک ردیف ستون
	stacked U	ردیف کردن وسایل و تجهیزات
	aligns U	دریک ردیف قرار گرفتن
	colonnade U	ستون بندی ردیف درخت
	terraces U	ردیف خانههای بهم پیوسته
	aligning U	دریک ردیف قرار گرفتن
	align U	دریک ردیف قرار گرفتن
	bat around U	توپ زدن به نوبت در یک ردیف
	stack U	ردیف کردن وسایل و تجهیزات
	colonnades U	ردیف ستون ایوان ستوندار
	key-couse U	[بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
	colonnades U	ستون بندی ردیف درخت
	terrace U	ردیف خانههای بهم پیوسته
	rivet gage U	فاصله بین دو ردیف پرچ
	onside U	در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
	print spooling progarm U	برنامه ردیف کننده چاپ
	stacks U	ردیف کردن وسایل و تجهیزات
	unclassified U	در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
	aligned U	دریک ردیف قرار گرفتن
	corvette U	رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
	colonnade U	ردیف ستون ایوان ستوندار
	straight f. U	پنج برگ ردیف ویکرنگ
	coffer-dam U	[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
	hypostyle U	دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
	peristyle U	ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
	lagomorphic U	وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
	lagomorphous U	وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
	corbel-table U	[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
	quinquereme U	یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
	quart major U	ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
	beadings U	تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
	beading U	تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
	variable stator U	توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
	hamatum U	استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
	peristome U	ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
	footlights U	ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
	columns U	ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
	square leg U	محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
	column U	ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
	the taxis are on their rank U	اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
	wing forward U	هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
	amphistylar U	دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
	row U	[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
	Crinkle U	دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
	crankle U	دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
	crinkum U	دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
	crankum U	دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
	frequencies U	تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
	vee engine U	موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
	v engine U	موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
	frequency U	تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
	bookends U	تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
	bookend U	تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
	irrevocably U	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
	assembly lines U	دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
	dual U	استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
	broad arrow engine U	موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
	x engine U	موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
	assembly line U	دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
	h engine U	موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
	DIL U	مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
	inexplicably U	بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
	tertiery U	پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
	DB connector U	اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
	fraudulent weave [false] U	بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
	Moghat U	مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
	Dudley carpet U	فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
	scanners U	وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
	scanner U	وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
	mine row U	ردیف مین در میدان مین
	swath U	ردیف باریک راه باریک
	forwarded U	بازی کن ردیف جلو به جلو
	forward U	بازی کن ردیف جلو به جلو
	swathe U	ردیف باریک راه باریک
	swathes U	ردیف باریک راه باریک
	linemate U	مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر