Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
correctly
U
بطور درست و صحیح
aright
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
correctly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
duly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
justly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
properly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
rightfully
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
rightly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
righting
U
درست صحیح
righted
U
درست صحیح
right
U
درست صحیح
authenticating
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticate
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
rightfully
<adv.>
U
بطور صحیح
orderly
<adv.>
U
بطور صحیح
correctly
<adv.>
U
بطور صحیح
rightly
<adv.>
U
بطور صحیح
tidily
<adv.>
U
بطور صحیح
neatly
<adv.>
U
بطور صحیح
duly
<adv.>
U
بطور صحیح
justly
<adv.>
U
بطور صحیح
properly
<adv.>
U
بطور صحیح
rightly
U
بطور صحیح
aright
<adv.>
U
بطور صحیح
soundly
U
بطور صحیح و سالم
fallacy of composition
U
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
I see.
U
صحیح ( آها درست است. بله همینطور است )
correction
U
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
Hear hear!
U
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
rational number
U
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
exacts
U
صحیح
authentic
U
صحیح
valid
U
صحیح
integral
U
صحیح
well advised
U
صحیح
righting
U
صحیح
judiciously
U
صحیح
simon pure
U
صحیح
exact
<adj.>
U
صحیح
right
U
صحیح
correct
<adj.>
U
صحیح
proper
<adj.>
U
صحیح
real
<adj.>
U
صحیح
true
<adj.>
U
صحیح
accurate
[correct]
<adj.>
U
صحیح
exacted
U
صحیح
exact
U
صحیح
righted
U
صحیح
proper
U
صحیح
in order
U
صحیح
authentical
U
صحیح
integers
U
صحیح
correct
U
صحیح
i see
U
ها! صحیح !
integer
U
صحیح
correcting
U
صحیح
fea
U
صحیح
corrects
U
صحیح
accurate
U
صحیح
indecorous
U
نا صحیح
good
U
صحیح
all right
U
صحیح
Quite
[so]
!
U
صحیح!
tidily
<adv.>
U
بصورت صحیح
orderly
<adv.>
U
بصورت صحیح
valid contract
U
عقد صحیح
valid transaction
U
معامله صحیح
spot-on
U
دقیقا صحیح
right you are
U
صحیح است
true complement
U
مکمل صحیح
that is right
U
صحیح است
safe and sound
U
صحیح وتندرست
roundest
U
عدد صحیح
duly
<adv.>
U
بصورت صحیح
neatly
<adv.>
U
بصورت صحیح
authentic document
U
سند صحیح
the ticket
U
کار صحیح
drills
U
روش صحیح
A correct answer.
U
جواب صحیح
to be proper for
U
صحیح بودن
whole number
U
عدد صحیح
whole numbers
U
عدد صحیح
drill
U
روش صحیح
drilled
U
روش صحیح
right
U
به طور صحیح حق
righted
U
به طور صحیح حق
round
U
عدد صحیح
considered
U
با اندیشه صحیح
integer
U
عدد صحیح
okay
U
صحیح است
up front
<idiom>
U
روراست ،صحیح
integers
U
عدد صحیح
righting
U
به طور صحیح حق
eugenic
U
صحیح النسب
integer variable
U
متغیر صحیح
integral number
U
عدد صحیح
truest
U
خالصانه صحیح
homozygote
U
صحیح النسب
genuine tradition
U
حدیث صحیح
exacts
U
صحیح عین
ok
U
صحیح است
true
U
خالصانه صحیح
truer
U
خالصانه صحیح
exact
U
صحیح عین
rightly
<adv.>
U
بصورت صحیح
correctly
<adv.>
U
بصورت صحیح
justly
<adv.>
U
بصورت صحیح
properly
<adv.>
U
بصورت صحیح
aright
<adv.>
U
بصورت صحیح
rightfully
<adv.>
U
بصورت صحیح
exacted
U
صحیح عین
proper fraction
U
کسر صحیح
indue order
U
به ترتیب صحیح
integer number
U
عدد صحیح
incorrupt
U
صحیح و بی عیب
affirmative
U
صحیح است
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
due process of the law
U
تشریفات صحیح قانونی
integer programming
U
برنامه سازی صحیح
characters
U
عدد صحیح خصوصیت
levelheaded
U
دارای قضاوت صحیح
half integer number
U
عدد نیم صحیح
out in left field
<idiom>
U
از جواب صحیح دورشدن
hit the nail on the head
<idiom>
U
یافتن انتخاب صحیح
systemoless
U
فاقد سیستم صحیح
off
U
بیموقع غیر صحیح
authority
U
منبع صحیح و موثق
integer
U
عدد صحیح
[ریاضی]
whole number
U
عدد صحیح
[ریاضی]
compos mentis
U
دارای مشاعر صحیح
impolitic
U
مخالف رویه صحیح
right oh!
U
صحیح است بچشم
wrong
U
پیام صحیح نیست
positive integer
U
عدد صحیح مثبت
wronging
U
پیام صحیح نیست
counting numbers
U
اعدد صحیح
[ریاضی]
whole numbers
U
اعدد صحیح
[ریاضی]
wrongs
U
پیام صحیح نیست
rounded
U
بصورت عدد صحیح
character
U
عدد صحیح خصوصیت
safe
U
صحیح اطمینان بخش
safes
U
صحیح اطمینان بخش
safest
U
صحیح اطمینان بخش
azimuth fine adjustment
تنظیم قوس صحیح
apply a correct holt
U
اجرای فن صحیح کشتی
to do right
U
کار صحیح کردن
common sense
U
قضاوت صحیح حس عام
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
cardinals
U
عدد صحیح مثبت
cardinal
U
عدد صحیح مثبت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com