English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
privately U بطور خصوصی
in petto U بطور خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
private U خصوصی
privates U خصوصی
personal U خصوصی
subrosa U خصوصی
informal U خصوصی
private line U خط خصوصی
off the record <idiom> U خصوصی
necessary house U خصوصی
jackes U خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
private sector U بخش خصوصی
semiprivate U نیمه خصوصی
personal U منقول خصوصی
private enterprise U عمل خصوصی
relator U شاکی خصوصی
private enterprise U شرکت خصوصی
relator U مدعی خصوصی
caskets U نامه خصوصی
casket U نامه خصوصی
quasi private U نیمه خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
special relativity U نسبیت خصوصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
Citizens' Band U باند خصوصی
apsidiole U نیایشگاه خصوصی
camarin U نیایشگاه خصوصی
privy U خصوصی محرمانه
extra tuition U تدریس خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
private detective U کاراگاه خصوصی
privatizing U خصوصی کردن
privatises U خصوصی کردن
pillow talk U حرفهای خصوصی
private eye U کارآگاه خصوصی
private eyes U کارآگاه خصوصی
privatised U خصوصی کردن
private lessons U تدریس خصوصی
privatising U خصوصی کردن
privatization U خصوصی کردن
privatize U خصوصی کردن
privatized U خصوصی کردن
privatizes U خصوصی کردن
subjective U فاعلی خصوصی
proprietary company U شرکت خصوصی
paticular U خصوصی بابت
private company U شرکت خصوصی
closeting U گنجه خصوصی
closets U گنجه خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
private debt U بدهی خصوصی
private deed U سند خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
private enterprises U موسسات خصوصی
closet U گنجه خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
closeted U گنجه خصوصی
party line U خط خصوصی تلفن
party lines U خط خصوصی تلفن
passkey U کلید خصوصی
praivate ownership U مالکیت خصوصی
private agreement U قرارداد خصوصی
private U اختصاصی خصوصی
privates U اختصاصی خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
tutors U معلم خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
backstage U محرمانه خصوصی
off the record U محرمانه و خصوصی
off-the-record U محرمانه و خصوصی
private saving U پس انداز خصوصی
private talk U صحبت خصوصی
private law U حقوق خصوصی
private institutions U موسسات خصوصی
private treaty U معامله خصوصی
privately leased line U خط اجارهای خصوصی
tutor U معلم خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
tutored U معلم خصوصی
private finance U مالیه خصوصی
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
martially U بطور جنگی بطور نظامی
incisively U بطور نافذ بطور زننده
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
tutorials U درس خصوصی دادن به
tutorial U درس خصوصی دادن به
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
to be privately insured U بیمه خصوصی داشتن
backsides U عقب هر چیزی خصوصی
pbx U تبادل انشعاب خصوصی
to give private lessons U درس خصوصی دادن
personal staff U ستاد خصوصی فرمانده
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
tutor U درس خصوصی دادن به
tutored U درس خصوصی دادن به
tutors U درس خصوصی دادن به
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
jurists U متخصص حقوق خصوصی
jurist U متخصص حقوق خصوصی
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
curtain lecture U صحبتهای خصوصی زن وشوهر
backside U عقب هر چیزی خصوصی
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
palor U اطاق برای گفتگو خصوصی
objective U علمی و بدون نظر خصوصی
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind. U غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
marginal net private product U محصول خصوصی نهائی خالص
objectives U علمی و بدون نظر خصوصی
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
offstage U خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
to keep one's feet on the ground <idiom> U علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
privilege cab U درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
to tutor somebody in English U به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
behind the scenes U در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
table talk U صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
pabx U Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
qui tam action U دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
introduce U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel U [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
crowding out effect U نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Internet U می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Big Brother U دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
crowding out effect U اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
blind dialling U توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
led U یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnation U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off . U به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
ISP U شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
atilt U بطور کج
transtively U بطور
meanly U بطور بد
streakily U بطور خط خط
flabbily U بطور شل و ول
wetly U بطور تر
lastingly U بطور پا بر جا
loosely U بطور شل یا ول
confusedly U بطور در هم و بر هم
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
cardinally U بطور مهم
contagiously U بطور مسری
indissolubly U بطور غیرقابل حل
indiscretely U بطور یک پارچه
consumedly U بطور زیاد
deplorably U بطور اسفناک
destructively U بطور مخرب
indicatively U بطور اخباری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com