Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
piecemeal
U
بطور تدریجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phase
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
slows
U
تدریجی
gradatory
U
تدریجی
slow
U
تدریجی
imperceptible
U
تدریجی
gradual
U
تدریجی
slowed
U
تدریجی
slower
U
تدریجی
slowing
U
تدریجی
slowest
U
تدریجی
gradational
U
تدریجی
piecemeal
U
تدریجی
step by step
U
تدریجی
progressive
U
تدریجی
step wise
U
تدریجی
step-by-step
U
تدریجی
piecemeal
U
بتدریج تدریجی
progressive relaxation
U
ارمیدگی تدریجی
scale down
U
کاهش تدریجی
gradations
U
انتقال تدریجی
evanescence
U
زوال تدریجی
fail soft
U
با خرابی تدریجی
progressive paralysis
U
فلج تدریجی
partial shipment
U
حمل تدریجی
progress payments
U
پرداخت تدریجی
delelopment
U
تکامل تدریجی
evolution
U
تکامل تدریجی
graduality
U
تدریجی بودن
gradualness
U
تدریجی بودن
progressive assambly
U
نصب تدریجی
progressive burning
U
سوزش تدریجی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
glaucoma
U
کوری تدریجی
fail soft
U
تخریب تدریجی
gradation
U
انتقال تدریجی
insti
U
ریزش تدریجی
insti
U
تلقین تدریجی
instillation
U
ریزش تدریجی
step by step excitation
U
تحریک تدریجی
living death
U
مرگ تدریجی
corrosion
U
فساد تدریجی
quantize
U
تدریجی کردن
erosion
U
تحلیل تدریجی
quantizer
U
تدریجی کننده
progressional
U
دارای پیشرفت تدریجی
evolution
U
تحول تکامل تدریجی
graduate
U
تغییر تدریجی کردن
gradual
U
شیب تدریجی واهسته
progressive burning
U
سوختن تدریجی خرج
instilment
U
ریزش و تلقین تدریجی
process
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
insinuation
U
نفوذ دخول تدریجی
evanescence
U
فقدان تدریجی ناپایداری
intergradation
U
محو سازی تدریجی
graduates
U
تغییر تدریجی کردن
graduating
U
تغییر تدریجی کردن
processes
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
gas degeneration
U
فساد تدریجی گازی
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lysis
U
سقوط وزوال تدریجی مرض
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen
U
محو شدن تدریجی احساس
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
frequency drift
U
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
atmospheric corrosion
U
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
escalation
U
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
lamb's tongue
U
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scalogram
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
creeps
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
light and heavy system
U
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning
U
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
data processing
U
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
corrsion
U
فساد تدریجی فساد
meanly
U
بطور بد
atilt
U
بطور کج
wetly
U
بطور تر
lastingly
U
بطور پا بر جا
loosely
U
بطور شل یا ول
flabbily
U
بطور شل و ول
confusedly
U
بطور در هم و بر هم
streakily
U
بطور خط خط
transtively
U
بطور
irrelevantly
U
بطور بی ربط
invcersely
U
بطور وارونه
irrelatively
U
بطور نامربوط
irrefragably
U
بطور تردیدناپذیر
inclusively
U
بطور جامع
irrefragably
U
بطور بی جواب
inviolably
U
بطور مصون
inclusively
U
بطور متضمن
irrelevantly
U
بطور نامربوط
off the point
U
بطور بی ربط
iuntelligibly
U
بطور مفهوم
inadmissibly
U
بطور ناروا
inaccurately
U
بطور نادقیق
glisteningly
U
بطور درخشان
lasciviously
U
بطور شهوانی
inconsistently
U
بطور ناسازگار
inaccurately
U
بطور نادرست
in sum
U
بطور مختصرومفید
in series
U
بطور مسلسل
in relief
U
بطور برجسته
itineratly
U
بطور گردنده
inanimately
U
بطور بیجان
off the point
U
بطور نامربوط
kindlity
U
بطور ملایم
itineratly
U
بطور سیار
inefficaciously
U
بطور بی فایده
incisively
U
بطور برنده
inauspiciously
U
بطور مشئوم
inartificially
U
بطور غیرمصنوعی
inarticulately
U
بطور ناشمرده
inappropriately
U
بطور غیرمقتضی
inappreciably
U
بطور نامحسوس
in the mass
U
بطور کلی
intransitively
U
بطور لازم
indissolubly
U
بطور غیرقابل حل
inexplicitly
U
بطور ناصریح
inexpressibly
U
بطور نگفتنی
indecently
U
بطور ناشایسته
incorporeally
U
بطور غیرمحسوس
inconveniently
U
بطور نامناسب
incontestably
U
بطور مسلم
inconstantly
U
بطور نا پایدار
inexpressively
U
بطور گنگ
inconsistently
U
بطور متناقص
inconsistently
U
بطور متباین
inferentially
U
بطور استنباطی
inexpensively
U
بطور کم خرج
indefeasibly
U
بطور پابرجا
indissolubly
U
بطور پایدار
indispensably
U
بطور حتمی
indispansably
U
بطور ضروری
indiscretely
U
بطور یک پارچه
indicatively
U
بطور اخباری
indicatively
U
بطور اشاره
inductively
U
بطور قیاس
industriously
U
بطور ساعی
ineligibly
U
بطور ناشایسته
inexactly
U
بطور نادرست
inexactly
U
بطور ناصحیح
inferiorly
U
بطور پست
inconclusively
U
بطور ناتمام
insignificantly
U
بطور جزئی
incommunicably
U
بطور نگفتنی
incommodiously
U
بطور ناراحت
insipidly
U
بطور بی مزه
insolubly
U
بطور حل نشدنی
intelligibly
U
بطور مفهوم
intemperately
U
بطور نامعتدل
interjectionally
U
بطور معترضه
intermediately
U
بطور میانه
intermediately
U
بطور متوسط
interruptedly
U
بطور گسیخته
insecurely
U
بطور نامحفوظ
insecurely
U
بطور نا امن
inconclusively
U
بطور غیرقطعی
incomprehensibly
U
بطور نامفهوم
inferiorly
U
بطور زبردست
incompatibly
U
بطور ناسازگار
infernally
U
بطور جهنمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com