Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inappositely
U
بطور بیجایا بی مورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
inapposite
U
بی مورد
occasions
U
مورد
unseasonably
U
بی مورد
unseasonable
U
بی مورد
instances
U
مورد
open to question
<adj.>
U
مورد شک
instance
U
مورد
occasioning
U
مورد
inopportune
U
بی مورد
objects
U
مورد
occasioned
U
مورد
occasion
U
مورد
cases
U
مورد
objecting
U
مورد
objected
U
مورد
object
U
مورد
direct objects
U
مورد
out of place
U
بی مورد
case
U
مورد
indirect objects
U
مورد
occurence
U
مورد
oportuneness
U
مورد
subject of hire
U
مورد اجاره
special case
U
مورد ویژه
involved
U
مورد بحث
instances
U
لحظه مورد
fishy
U
مورد تردید
expectative
U
مورد انتظار
unnecessary roughness
U
خشونت بی مورد
savoury
U
مورد پسند
taken
U
مورد تحسین
taken
U
مورد قبول
received
U
مورد قبول
entitlement
U
مورد استحقاق
confutation
U
مورد تکذیب
entitlement
U
مورد سزیدگی
entitlements
U
مورد استحقاق
entitlements
U
مورد سزیدگی
under disccussion
U
مورد بحث
collector's item
U
مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
utilization
U
مورد مصرف
instance
U
لحظه مورد
utilisation
[British]
U
مورد مصرف
using
U
مورد مصرف
dubious
U
مورد شک مشکوک
usage
U
مورد مصرف
dubitable
U
مورد شک مشکوک
exploitation
[utilization]
U
مورد مصرف
laughing stock
U
مورد تمسخر
object of transaction
U
مورد معامله
case
U
دعوی مورد
liable to prosecution
U
مورد تعقیب
happy
[about]
<adj.>
U
خشنود
[در مورد]
beloved
U
مورد علاقه
cases
U
دعوی مورد
usage
U
مورد استفاده
usages
U
مورد استفاده
to make observations
[about]
[on]
U
اندیشیدن
[در مورد]
[به]
cases
U
مورد غلاف
case
U
مورد غلاف
case studies
U
مورد پژوهی
objcetionable
U
مورد ایراد
case study
U
مورد پژوهی
requirement
U
مورد نیاز
undue
U
بی جهت بی مورد
undue
U
ناروا بی مورد
mytaceous
U
از تیره مورد
myrtle berry
U
مورد دانه
myrtle
U
مورد سبز
myrtaceae
U
تیره مورد
opportuneness
U
مورد مناسب
utilized
U
مورد استفاده
to make observations
[about]
[on]
U
نگریختن
[در مورد]
[به]
hold up
<idiom>
U
مورد هدف
As the case may be .
U
برحسب مورد( آن)
In this case ( instance) .
U
دراین مورد
savory
U
مورد پسند
schreber case
U
مورد شربر
in dispute
U
مورد بحث
case analysis
U
تحلیل مورد
sightly
U
مورد نظر
in no instance
U
در هیچ مورد
noted
U
مورد ملاحظه
impugned
U
مورد اعتراض قراردادن
analyte
U
ماده مورد تجزیه
conventional
U
مورد قبول عامه
availabe time
U
زمان مورد قبول
trusty
U
موتمن مورد اطمینان
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
to decide
[on]
U
تصمیم گرفتن
[در مورد]
beatten zone
U
منطقه مورد اصابت
objective point
U
سمت مورد توجه
impugning
U
مورد اعتراض قراردادن
impugn
U
مورد اعتراض قراردادن
impugns
U
مورد اعتراض قراردادن
foolhardy
U
دارای تهور بی مورد
aknowledge character
U
کاراکتر مورد قبول
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
capital employed
U
سرمایه مورد استفاده
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
to make observations
[about]
[on]
U
تامل کردن
[در مورد]
[به]
pledging
U
مال مورد وثیقه
pledges
U
مال مورد وثیقه
pledged
U
مال مورد وثیقه
as the case may be
U
تاچه مورد باشد
pledge
U
مال مورد وثیقه
agreement area
U
سطح مورد قرارداد
article of roup
U
اموال مورد حراج
call on to the carpet
<idiom>
U
مورد مواخذه قرارگرفتن
draw fire
<idiom>
U
مورد انتقاد قرارگرفتن
approving
U
توافق در مورد چیزی
approve
U
توافق در مورد چیزی
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
Irrelevent. I nappropriate. Out of place.
U
بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
esteemed
U
فرد مورد احترام
approves
U
توافق در مورد چیزی
To take into consideration. To consider.
U
مورد توجه قراردادن
draw fire
<idiom>
U
مورد هدف بودن
target price
U
قیمت مورد نظر
shebang
U
امر مورد علاقه
i mentioned one case in p
U
یک مورد بخصوص را ذکرکردم
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
reserve requirements
U
ذخائر مورد نیاز
referential
U
مورد مراجعه ارجاعی
referent
U
مورد مراجعه ارجاعی
receptee
U
افراد مورد پذیرش
favouritism
U
افراد مورد توجه
flavoursome
U
مورد پسند
[غذا]
hereon
U
در این مورد در اینجا
share
U
باس مورد استفاده
target audience
U
افراد مورد نظر
admire
U
مورد شگفت قراردادن
admired
U
مورد شگفت قراردادن
admires
U
مورد شگفت قراردادن
substrate
U
جزء مورد عمل
give evidence of
U
گواهی دادن در مورد
he won a high praise
U
مورد ستایش بسیارواقع شد
special case
U
مورد خاص یااستثنایی
shares
U
باس مورد استفاده
shared
U
باس مورد استفاده
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
criticising
U
مورد انتقاد قراردادن
criticizes
U
مورد انتقاد قراردادن
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
oppugn
U
مورد بحث قراردادن
neurasthenia
U
سر درد و حساسیت بی مورد
criticized
U
مورد انتقاد قراردادن
criticize
U
مورد انتقاد قراردادن
criticised
U
مورد انتقاد قراردادن
criticises
U
مورد انتقاد قراردادن
man power
U
تعداداشخاص مورد استفاده
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
policy options
U
انتخابهای مورد نظر
polestar
U
هادی مورد توجه
persona grata
U
شخص مورد قبول
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
lime requirement
U
اهک مورد نیاز
criticizing
U
مورد انتقاد قراردادن
statement on the debate
U
بیانیه در مورد بحث
make for
U
مورد حمله قراردادن
man of confidence
U
شخص مورد اعتماد
object point
U
سمت مورد توجه
contested area
U
منطقه مورد نزاع
scrutinised
U
مورد مداقه قراردادن
to take into consideration
U
مورد رسیدگی قراردادن
to put to use
U
مورد استفاده قراردادن
scrutinises
U
مورد مداقه قراردادن
matter in hand
U
موضوع مورد بحث
scrutinize
U
مورد مداقه قراردادن
desired effects
U
اثرات مورد نظر
scrutinized
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinizes
U
مورد مداقه قراردادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com