Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
bottle
U
محتوی یک بطری
bottles
U
محتوی یک بطری
explosive ordnance
U
مواد منفجره
fusion
U
ترکیب مواد منفجره
high explosive
U
مواد منفجره قوی
fusions
U
ترکیب مواد منفجره
Find demolition charges to
U
قوطی مواد منفجره همه منظوره
capsules
U
لوله حاوی مواد منفجره
capsule
U
لوله حاوی مواد منفجره
fuse
U
فتیله مواد منفجره فیوز
fused
U
فتیله مواد منفجره فیوز
all purpose canister
U
قوطی مواد منفجره همه منظوره
destruction area
U
منطقه اثر تخریبی مواد منفجره
magazine area
U
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
warhead
U
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
warheads
U
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
sympathetic detonation
U
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
charged demolition
U
مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
obsidian
U
مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
ampersand
U
کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
wick
U
چیزی که بجای فتیله بکار رود
wicks
U
چیزی که بجای فتیله بکار رود
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
crosse
U
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
scratch pad
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
scratch pads
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
wampun
U
خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
in flagrante delicto
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
the smoking gun
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
kelvin tube
U
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
mashy
U
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
torpex
U
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
U
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
fireworker
U
متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
blocage
U
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
explosive
U
ماده منفجره منفجره
brunch
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
grenades
U
نارنجک
fireball
U
نارنجک
fire ball
U
نارنجک
bombed out
U
نارنجک
grenade
U
نارنجک
fireballs
U
نارنجک
bombs
U
نارنجک
bomb
U
نارنجک
bombed
U
نارنجک
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
grenadier
U
نارنجک انداز
sullage pit
U
چاله نارنجک
hand grenade
U
نارنجک دستی
riflegrenade
U
نارنجک تفنگی
sump
U
چاله نارنجک
rifle grenade
U
نارنجک تفنگی
soakage pit
U
چاله نارنجک
sumps
U
چاله نارنجک
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
grenadier
U
یکان نارنجک انداز
canister
U
نارنجک گازاشک اور
canisters
U
نارنجک گازاشک اور
go devil
U
مین یا نارنجک کوچک
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
shell off
U
با نارنجک مورد حمله قراردادن
granadier
U
درخت انار نارنجک انداز
explosive d.
U
ماده منفجره دی
explosive charge
U
خرج منفجره
charges
U
خرج منفجره
demolition block
U
خرج منفجره
high explosive
U
ماده منفجره
charge
U
خرج منفجره
demolitions
U
ماده منفجره
demolition
U
ماده منفجره
explosive ordnance
U
مهمات منفجره
explosive scale
U
مدار منفجره
trinitrotoluen
U
ماده منفجره تی ان تی
jack johnson
U
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
bursting charge
U
دستگاه با ماده منفجره
charge
U
دستگاه با ماده منفجره
explosive charge
U
دستگاه با ماده منفجره
high explosive
U
ماده منفجره شدید
primer
U
ماده منفجره مقدم
binary explosive
U
ماده منفجره مرکب
primers
U
ماده منفجره مقدم
low explosive
U
ماده منفجره کندسوختار خفیف
melinite
U
ماده منفجره ملی نیت
ammonal
U
نوعی ماده منفجره شدید
trinitrotoluol
U
ماده منفجره تری نیتروتولوئول
bottle
U
بطری
bottles
U
بطری
black glass bottle
U
بطری
bottle rack
U
جا بطری
flacon
U
بطری
tetrytol
U
ماده منفجره تتریتول مخلوطی از تتریل و تی ان تی
explosive
U
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
handscrew
U
پیچ سر بطری
cylinder
U
بطری گاز
magnum
U
بطری دو کوارتی
leyden jar
U
بطری لید
magnums
U
بطری دو کوارتی
jug fishing
U
ماهیگیری با بطری
the neck of a bottle
U
گردن بطری
bottlenecks
U
دهانه بطری
gas cylinder
U
بطری گاز
bottle feeding
U
تغذیه با بطری
bottleneck
U
دهانه بطری
crown stopper
U
سر بطری پهن
cork screw
U
پیچ سر بطری
vinaigrette
U
بطری سرکه
bottle-feeding
U
تغذیه با بطری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com