English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
introspectively U بطریق معاینه نفس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
penguins U بطریق
penguin U بطریق
auks U بطریق
auk U بطریق
in the shape of U بطریق
parabolically U بطریق تمثیل
interrogatively U بطریق استفهام
allegorically U بطریق مثال
in the a way U بطریق عادی
accusingly U بطریق اتهام
in the course of nature U بطریق عادی
synoptically U بطریق اختصار
academicism U بطریق یا بروش اکادمی
analytical U قابل حل بطریق جبری
cross question U سئوال بطریق استنطاق
analytic U قابل حل بطریق جبری
illatively U بطریق استنتاج یا استخراج
arbitration U رای بطریق حکمیت
academism U بطریق یا بروش اکادمی
itineration U وعظ بطریق گردش
inferentally U بطریق استنتاج یا استنباط
differently U بطریق دیگر بطور متفاوت
chronometry U وقت سنجی بطریق علمی
contraposition U قلب مطلب بطریق منفی
misbrand U بطریق غلط داغ کردن
patriarchate U مقام بطریق یا اسقف بزرگ
puffin U مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
diagonal U گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
puffins U مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
to barter away U بطریق معاوضه ازدست دادن باکالای دیگرمعاوضه کردن
inspecting U معاینه
inspected U معاینه
inspect U معاینه
inspection U معاینه
inspects U معاینه
observations U معاینه
observation U معاینه
examination U معاینه
examinations U معاینه
observantion U معاینه
look over U معاینه کردن
to see eye to eye U معاینه دیدن
palp U معاینه بساوشی
otoscopy U معاینه گوش
palpate U معاینه بساوشی
palpation U معاینه با دست
postmortem U معاینه پس از مرگ
psychiatric examination U معاینه روانپزشکی
radiographic inspection U معاینه رونتگن
retinoscopy U معاینه شبکیه
seach U معاینه کردن
site inspection U معاینه محل
mental examination U معاینه روانی
examinations U معاینه کردن
visited U مسافرت معاینه
visit U مسافرت معاینه
examinations U رسیدگی معاینه
test U معاینه کردن
examinations U بازرسی معاینه
tests U معاینه کردن
examination U رسیدگی معاینه
examination U معاینه کردن
examination U بازرسی معاینه
tested U معاینه کردن
observes U معاینه کردن
visits U مسافرت معاینه
gastroscopy U معاینه معده
observe U معاینه کردن
checkup U معاینه عمومی
check up U معاینه کردن
observing U معاینه کردن
auscultate U معاینه کردن
abdominoscopy U معاینه شکم
inspection U بازدید معاینه
observed U معاینه کردن
rhinoscopy U معاینه بینی و حنجره
super visum corporis U گزارش معاینه جسد
observations U معاینه وبررسی کردن
observation U معاینه وبررسی کردن
ophthalmoscopy U معاینه چشم و شبکیه
technical inspection U معاینه فنی [خودرو]
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
laryngoscope U دستگاه مخصوص معاینه حنجره
proctoscope U الت معاینه روده راست
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
hepatoscopy U معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
roentgenoscope U دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> U دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination U معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
speculum U اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
gastroscope U اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
radiographic inspection U معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
ophthalmoscope U اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
go over <idiom> U تست کردن ،معاینه کردن
examined U بازرسی کردن معاینه کردن
examine U بازرسی کردن معاینه کردن
examining U بازرسی کردن معاینه کردن
examines U بازرسی کردن معاینه کردن
to see into U تحقیق کردن معاینه کردن
postmortem U پس از مرگ معاینه پس از مرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com