Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anglicised
U
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicises
U
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicising
U
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicize
U
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicized
U
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizes
U
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizing
U
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anglicization
U
تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
spoonerism
U
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
enunciated
U
تلفظ کردن
pronounce
U
تلفظ کردن
enunciates
U
تلفظ کردن
pronounces
U
تلفظ کردن
enounce
U
تلفظ کردن
enunciate
U
تلفظ کردن
enunciating
U
تلفظ کردن
mispronounce
U
غلط تلفظ کردن
emphasised
U
باقوت تلفظ کردن
orthoepy
U
فن درست تلفظ کردن
emphasizing
U
باقوت تلفظ کردن
enouce
U
تلفظ کردن افهارکردن
emphasizes
U
باقوت تلفظ کردن
burring
U
غلیظ تلفظ کردن
sibilate
U
مانندحرف " س " تلفظ کردن
mispronounced
U
غلط تلفظ کردن
emphasized
U
باقوت تلفظ کردن
emphasize
U
باقوت تلفظ کردن
burrs
U
غلیظ تلفظ کردن
tolay street on
U
باتکیه تلفظ کردن
mispronouncing
U
غلط تلفظ کردن
lisp
U
شل وسرزبانی تلفظ کردن
burred
U
غلیظ تلفظ کردن
aspirates
U
بانفس تلفظ کردن
lisped
U
شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisping
U
شل وسرزبانی تلفظ کردن
accentuates
U
با تکیه تلفظ کردن
accentuate
U
با تکیه تلفظ کردن
emphasising
U
باقوت تلفظ کردن
accentuating
U
با تکیه تلفظ کردن
lisps
U
شل وسرزبانی تلفظ کردن
aspirating
U
بانفس تلفظ کردن
aspirate
U
بانفس تلفظ کردن
accentuated
U
با تکیه تلفظ کردن
emphasises
U
باقوت تلفظ کردن
burr
U
غلیظ تلفظ کردن
mispronounces
U
غلط تلفظ کردن
vocalize
U
تلفظ کردن تشکیل دادن
intonate
U
با لحن خاصی تلفظ کردن
velarize
U
حروف را از کام تلفظ کردن
diphthongize
U
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
labiovelar
U
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
aspirating
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirates
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirate
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
U
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
U
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
pronouncing
U
تلفظ
accenting
U
تلفظ
accented
U
تلفظ
pronunciations
U
تلفظ
pronunciation
U
تلفظ
accent
U
تلفظ
accents
U
تلفظ
cacoepy
U
تلفظ بد
tunes
U
لحن تلفظ
lam dacism
U
تلفظ حرف
laissez aller
U
تلفظ به فرانسه
mispronounciation
U
تلفظ نادرست
mispronunciation
U
تلفظ غلط
tune
U
لحن تلفظ
vocalization
U
تلفظ صوتی
mispronunciations
U
تلفظ نادرست
pronounceable
U
قابل تلفظ
orthoepist
U
درست تلفظ کن
velarization
U
تلفظ کامی
mispronunciations
U
تلفظ غلط
mispronunciation
U
تلفظ نادرست
pronouncing
U
تلفظ دار
zee
U
تلفظ امریکایی حرف Z
intonations
U
طرز قرائت تلفظ
aspiration
U
تلفظ حرف H ازحلق
emphatic
U
باقوت تلفظ شده
aspirations
U
تلفظ حرف H ازحلق
sigmatismus lateralis
U
تلفظ کناری حرف " س "
enunciation
U
تلفظ واضح و روشن
phonics
U
تلفظ وهجاهای کلمات
jaw breaking
U
دشوار برای تلفظ
orthoepic
U
وابسته به تلفظ درست
zed
U
تلفظ انگلیسی حرف Z
tonemic
U
دارای تلفظ مشابه
sibilation
U
تلفظ بشکل حرف " س "
well-spoken
U
دارای تلفظ خوب
well spoken
U
دارای تلفظ خوب
sigmatism
U
تلفظ نادرست حرف " س "
intonation
U
طرز قرائت تلفظ
cacology
U
تلفظ یا انشاء غلط
diction
U
تلفظ واضح و روشن
Your pronunciation is good.
U
تلفظ شما خوب است.
sigmatismus adentalis
U
تلفظ روی دندانی حرف " س "
articulation
U
تلفظ شمرده طرز گفتار
sigmatismus interdentalis
U
تلفظ میان دندانی حرف " س "
lenis
U
دارای تلفظ نرم رقیق
tongue-twister
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
extending
U
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
extends
U
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
orthoepist
U
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
phonrtic drill
U
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
extend
U
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
tongue twister
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
etacism
U
تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
tongue-twisters
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
phonemics
U
علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
slobbers
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
jaw breaker
U
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
slobbering
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbered
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
How do you pronounce
[say]
that
[this]
word?
U
این واژه چه جور تلفظ می شود؟
phonetics
U
مبحث تلفظ صوتی حرف وکلمات
slobber
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
lection
U
اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی
fortis
U
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
slides
U
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slide
U
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
rough breathing
U
که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
smooth breathing
U
که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
syllabary
U
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
fricative
U
تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
toneme
U
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
velarization
U
تلفظ حرف بوسیله قراردادن زبان برپشت سقف
labialism
U
حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
transliteration
U
نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
homonym
U
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
interdental consonant
U
حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
palatals
U
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
to wipe out
U
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
sterilized
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
support
U
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
sterilizing
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
to use effort
U
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilizes
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
withstands
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
withstand
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com