English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monastically U بشیوه راهبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orientally U بشیوه خاوریان
pharisaically U بشیوه فریسیان
provincially U بشیوه ولایتی
occidentally U در باختر بشیوه باختریان
orthodoxly U بشیوه کلیسای خاور
monological U وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
nomadically U بشیوه صحرا گردان و چادرنشینان
elocutionary U وابسته بشیوه سخنوری مربوط بحسن تقریر
monkhood dress U راهبان
monastery U خانقاه راهبان
mninster U خانقاه راهبان
monkish U ویژه راهبان
cowls U بالاپوش راهبان
abbot U رئیس راهبان
abbots U رئیس راهبان
friary U راهبان سائل
monasteries U خانقاه راهبان
cowl U بالاپوش راهبان
enclosure U اتاق راهبان [دین]
holy office U جامعه راهبان ومومنین
mninster U دیر عبادتگاه رئیس راهبان کلیسا
abbacy U مقام رهبانیت مقر راهبان دیر
locutory U تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
essenism U اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
jacobite U عضو فرقه راهبان دومی نیکن
franciscan U وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
trappist U عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
cloisters U اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
cloister U اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
grey friar U عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
religioner U شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
carmelite U وابسته به راهبان کرملی راهب یا راهبه کرملی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com