English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
platter U بشقاب بزرگ
platters U بشقاب بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dish U بشقاب
vessel U رگ بشقاب
dishes U بشقاب
a plate U یک بشقاب
plates U :بشقاب
pl U بشقاب
plate U :بشقاب
vessels U رگ بشقاب
UFOs U بشقاب پرنده.
UFO U بشقاب پرنده.
Frisbee U بشقاب پرنده
saucers U بشقاب کوچک
dish U در بشقاب ریختن
flying saucers U بشقاب پرنده
plates U بقدر یک بشقاب
plate U بقدر یک بشقاب
saucer U بشقاب کوچک
dish out U در بشقاب خوردن
Frisbees U بشقاب پرنده
flying saucer U بشقاب پرنده
paper plate U بشقاب کاغذی
platefuls U بقدر یک بشقاب
plateful U بقدر یک بشقاب
platy U شبیه بشقاب
platelike U بشقاب مانند
copperplate U بشقاب مسی
dishes U در بشقاب ریختن
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
discs U بشقاب سوپاپ
disc U بشقاب سوپاپ
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
paten U بشقاب نان عشای ربانی
brattle U صدای پچ پچ وبهم خوردن بشقاب
faceplate U چرخ لنگر بشقاب لب تخت
The plate is chipped. U لبه بشقاب پریده است
plate rack U جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
Could we have a plate please? U ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
willowware U بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
muffins U نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
muffin U نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
godroon U اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
clatter U جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clattering U جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clatters U جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clattered U جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
majuscule U بزرگ
majuscular U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
mightier U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
biggest U بزرگ
voluminous U بزرگ
megapod U بزرگ پا
massive U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
doyennes U زن بزرگ
doyenne U زن بزرگ
gates U در بزرگ
decuman U بزرگ
egregious U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
nonus U بزرگ
full bottomed U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
mightiest U بزرگ
bigger U بزرگ
king size U بزرگ
bulky U بزرگ
majestic U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulkier U بزرگ
hugeous U بزرگ
of a large size U بزرگ
immane U بزرگ
large sized a U بزرگ
smaller U بزرگ نه
headmen U بزرگ
headman U بزرگ
big U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
massively U بزرگ
adults U بزرگ
great U بزرگ
adult U بزرگ
dignified U بزرگ
mighty U بزرگ
great- U بزرگ
greatest U بزرگ
large sized U بزرگ
extensive U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
vasty U بزرگ
swingeing U بزرگ
grave U بزرگ
small U بزرگ نه
gross U بزرگ
grossed U بزرگ
swith U بزرگ
large U بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
high U بزرگ
highest U بزرگ
highs U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
majoring U بزرگ
eminent U بزرگ
spankings U بزرگ
spanking U بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
grosses U بزرگ
jumbo U بزرگ
grosser U بزرگ
grossing U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
jumbos U بزرگ
extra- U بزرگ
vast U بزرگ
stour U بزرگ
extras U بزرگ
propylon U در بزرگ
smallest U بزرگ نه
grossest U بزرگ
gate U در بزرگ
extra U بزرگ
argosy U کشتی بزرگ
archpriest U کشیش بزرگ
avous U پدر بزرگ
cleek U قلاب بزرگ
zooms U بزرگ کردن
archenemy U دشمن بزرگ
antrum U غار بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
billowing U موج بزرگ اب
arch fiend U دیو بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
billowed U موج بزرگ اب
billow U موج بزرگ اب
archduke U دوک بزرگ
aggrandize U بزرگ کردن
grand father U پدر بزرگ
distends U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
bonefire U اتش بزرگ
maximising U بزرگ کردن
swells U بزرگ شدن
maximize U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
swelled U بزرگ شدن
maximizes U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
maximizing U بزرگ کردن
bronchocele U بزرگ شدگی
big bang U انفجار بزرگ
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
the wain U خرس بزرگ
distend U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
big league U لیگ بزرگ
charles's wain U خرس بزرگ
case knife U چاقوی بزرگ
bass drum U طبل بزرگ
capital letter U حرف بزرگ
maximises U بزرگ کردن
caldron U کتری بزرگ
lump U بزرگ شدن
cataclysm U سیل بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
lofty U بلند بزرگ
magnifications U بزرگ نمایی
magnum opus U کار بزرگ
viola U ویولن بزرگ
bollards U موت بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
lumped U بزرگ شدن
lumps U بزرگ شدن
heave U بزرگ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com