Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
belch
U
بشدت بیرون انداختن
belched
U
بشدت بیرون انداختن
belches
U
بشدت بیرون انداختن
belching
U
بشدت بیرون انداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
extrude
U
بیرون انداختن
out with
U
بیرون انداختن
expels
U
بیرون انداختن
to throw out
U
بیرون انداختن
expelling
U
بیرون انداختن
extruding
U
بیرون انداختن
extrudes
U
بیرون انداختن
extruded
U
بیرون انداختن
expel
U
بیرون انداختن
throw out
U
بیرون انداختن
excretes
U
بیرون انداختن
excreting
U
بیرون انداختن
excreted
U
بیرون انداختن
excrete
U
بیرون انداختن
expelled
U
بیرون انداختن
fire out
U
بیرون انداختن
to fire out
U
بیرون انداختن
expulse
U
بیرون انداختن
blurt
U
از دهان بیرون انداختن
eructate
U
باشدت بیرون انداختن
to protrude one's tongue
U
زبان خودرا بیرون انداختن
sputtered
U
باخشم اداکردن بیرون انداختن
protrude
U
بیرون انداختن پیش امدن
protruded
U
بیرون انداختن پیش امدن
sputters
U
باخشم اداکردن بیرون انداختن
protruding
U
بیرون انداختن پیش امدن
protrudes
U
بیرون انداختن پیش امدن
to chuck out
U
بیرون انداختن کسی ازجایی
sputter
U
باخشم اداکردن بیرون انداختن
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
bounce
U
مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
bounces
U
مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
bounced
U
مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
pickup
U
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
ungear
U
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
extremely
U
بشدت
like fury
U
بشدت
sorely
U
بشدت
hard
U
بشدت
hardest
U
بشدت
acutely
U
بشدت
harder
U
بشدت
dashed
U
بشدت زدن
dash
U
بشدت زدن
ingravescent
U
رو بشدت گذارنده
ingravescence
U
رو بشدت گذاری
vengeful
U
بشدت انتقام جو
rack
U
بشدت کشیدن
dashes
U
بشدت زدن
wracks
U
بشدت کشیدن
wracked
U
بشدت کشیدن
racked
U
بشدت کشیدن
racks
U
بشدت کشیدن
eruct
U
بشدت فوران کردن
precipitating
U
بشدت پرتاپ کردن
precipitates
U
بشدت پرتاپ کردن
precipitated
U
بشدت پرتاپ کردن
precipitate
U
بشدت پرتاپ کردن
hard charge
U
بشدت و حداکثر سرعت راندن
jounce
U
بشدت بالا و پایین پریدن
smash
U
بشدت زدن منگنه کردن
smashes
U
بشدت زدن منگنه کردن
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
let down
U
پایین انداختن انداختن
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
without
U
بیرون از
away
U
بیرون
forth
U
بیرون از
outdoor
U
بیرون
externals
U
بیرون
external
U
بیرون
from outside
U
از بیرون
[از]
outside appearance
U
بیرون
without
U
بیرون
from out of town
U
از بیرون
[از]
away
U
بیرون از
efferent
U
بیرون بر
out-
U
بیرون از
out
U
بیرون از
outwith
[Scotish E]
<adv.>
U
بیرون
[از]
outsides
U
بیرون
extra terrestrial
U
بیرون از
out of
U
بیرون از
outed
U
بیرون از
forth of
U
بیرون از
bakkat
U
به بیرون
out
<adv.>
U
بیرون
outside
[of]
<adv.>
U
بیرون
[از]
out
[of]
<adv.>
U
بیرون
[از]
out-of-
U
بیرون از
out door
U
بیرون
outward bound
U
بیرون رو
from the outside
U
از بیرون
abroad
U
بیرون
out
<adv.>
U
به بیرون
off the track
U
بیرون
outside
U
بیرون
not to point
U
بیرون از موضوع
Outside the house.
U
بیرون از خانه
to chop out
U
بیرون امدن
to bring out
U
بیرون اوردن
to come out
U
بیرون امدن
ejected
U
بیرون کردن
to hunt away
U
بیرون کردن
eliminate
U
بیرون کردن
mofussil
U
بیرون شهر
eliminates
U
بیرون کردن
eliminating
U
بیرون کردن
to drive out
U
بیرون کردن
to charm away
U
بیرون کردن
to give the sack
U
بیرون کردن
eliminated
U
بیرون کردن
to go off
U
بیرون رفتن
eject
U
بیرون کردن
to give out
U
بیرون دادن
expulsion
U
بیرون شدگی
forcing
U
بیرون کردن
forces
U
بیرون کردن
to get over
U
بیرون امدن
force
U
بیرون کردن
go out
U
بیرون رفتن
go off
U
بیرون رفتن
give out
U
بیرون دادن
give off
U
بیرون دادن
to fall out
U
بیرون افتادن
to fish up
U
بیرون کشیدن
give forth
U
بیرون دادن
get the push
U
بیرون رفتن
get out
U
بیرون رفتن
flick kick
U
ضربه با بیرون پا
expulsions
U
بیرون شدگی
count out
<idiom>
U
بیرون نگهداشتن
out
U
خارج بیرون
to drum out
U
بیرون کردن
ejecting
U
بیرون کردن
to give forth
U
بیرون دادن
ejects
U
بیرون کردن
cashier
U
بیرون کردن
cashiers
U
بیرون کردن
lade
U
بیرون کشیدن
outed
U
در بیرون تمام
outed
U
خارج بیرون
out-
U
در بیرون تمام
out-
U
خارج بیرون
out
U
در بیرون تمام
to fire out
U
بیرون کردن
issue
U
بیرون امدن
evoking
U
بیرون کشیدن
pass off
U
بیرون رفتن
pay out
U
بیرون دادن
eccentrics
U
بیرون ازمرکز
shift out
U
انتقال به بیرون
saleintiant
U
بیرون زده
shoot forth
U
بیرون امدن
lolls
U
بیرون افتادن
to send down
U
بیرون کردن
pakkorro
U
بطرف بیرون
ship your oars
U
پارو بیرون
clear out
U
بیرون اوردن
evokes
U
بیرون کشیدن
evoke
U
بیرون کشیدن
exhaling
U
بیرون دادن
exhales
U
بیرون دادن
exhaled
U
بیرون دادن
exhale
U
بیرون دادن
to clear out
U
بیرون اوردن
clear-out
U
بیرون اوردن
lolls
U
زبان بیرون
lolling
U
بیرون افتادن
shoot-outs
U
بیرون امدن
saleintiant
U
بیرون امده
prolapsus
U
بیرون افتادگی
propulsive
U
بیرون ریزنده
protrudent
U
بیرون افتاده
push off
U
بیرون رفتن
running off
U
از خط بیرون افتادن
saleint
U
بیرون امده
loll
U
زبان بیرون
loll
U
بیرون افتادن
lolled
U
زبان بیرون
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...