Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proliferate
U
بسط وتوسعه یافتن
proliferated
U
بسط وتوسعه یافتن
proliferates
U
بسط وتوسعه یافتن
proliferating
U
بسط وتوسعه یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
spread
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
Other Matches
protractile
U
بسط وتوسعه یافتنی
manifest destiny
U
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
propagating
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
erasable
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
detects
U
یافتن
detecting
U
یافتن
detected
U
یافتن
detect
U
یافتن
discovers
U
یافتن
discovering
U
یافتن
discovered
U
یافتن
finds
U
یافتن
find
U
یافتن
discover
U
یافتن
terminated
U
خاتمه یافتن
attain
U
دست یافتن
relaxing
U
تخفیف یافتن
relaxes
U
تخفیف یافتن
relax
U
تخفیف یافتن
to gain in nealth
U
بهبودی یافتن
to extricate oneself
U
رهایی یافتن
terminates
U
خاتمه یافتن
master
U
تسلط یافتن
attained
U
دست یافتن
attaining
U
دست یافتن
to be transferred
U
انتقال یافتن
sublate
U
تغییرشکل یافتن
dwindles
U
تدریجاکاهش یافتن
to be prolonged
U
امتداد یافتن
transcends
U
برتری یافتن
transcending
U
برتری یافتن
transcended
U
برتری یافتن
transcend
U
برتری یافتن
taper off
U
کاهش یافتن
deploys
U
گسترش یافتن
deploying
U
گسترش یافتن
to come to know
U
اگاهی یافتن
deploy
U
گسترش یافتن
dwindling
U
تدریجاکاهش یافتن
to be through
U
فراغت یافتن
dwindled
U
تدریجاکاهش یافتن
dwindle
U
تدریجاکاهش یافتن
to a greatness
U
بزرگی یافتن
to gain the upper hand
U
غلبه یافتن
escalated
U
فزونی یافتن
waned
U
کاهش یافتن
to undergo a change
U
تغییر یافتن
wanes
U
کاهش یافتن
learn
U
اگاهی یافتن
to take courage
U
خرات یافتن
waning
U
کاهش یافتن
to quit oneself of
U
رهائی یافتن از
to reach for knowledge
U
برای یافتن
wane
U
کاهش یافتن
accruing
U
گسترش یافتن
accruing
U
افزایش یافتن
escalate
U
فزونی یافتن
wrap up
U
خاتمه یافتن
wind up
U
پایان یافتن
learns
U
اگاهی یافتن
accrue
U
افزایش یافتن
accrue
U
گسترش یافتن
accrues
U
افزایش یافتن
accrues
U
گسترش یافتن
to pull round
U
بهبودی یافتن
diminish
U
نقصان یافتن
to get rid of
U
رهایی یافتن از
dominate
U
تفوق یافتن
dominated
U
تفوق یافتن
dominates
U
تفوق یافتن
to get ones hand in
U
دست یافتن به
to get off
U
رهایی یافتن از
terminate
U
خاتمه یافتن
to grow better
U
بهبودی یافتن
to look oneself again
U
بهبود یافتن
insuring
U
اطمینان یافتن
diminish
U
تقلیل یافتن
diminishes
U
نقصان یافتن
diminishes
U
تقلیل یافتن
ensure
U
اطمینان یافتن
ensured
U
اطمینان یافتن
ensures
U
اطمینان یافتن
ensuring
U
اطمینان یافتن
insures
U
اطمینان یافتن
to get fame
U
شهرت یافتن
attains
U
دست یافتن
overcoming
U
غلبه یافتن
recovers
U
بهبودی یافتن
hold out
U
بسط یافتن
luxuriate
U
شکوه یافتن
get out
U
رهایی یافتن
luxuriated
U
شکوه یافتن
luxuriates
U
شکوه یافتن
luxuriating
U
شکوه یافتن
achieve
U
دست یافتن
achieved
U
دست یافتن
recovering
U
بهبودی یافتن
recover
U
بهبودی یافتن
hunt out
U
با جستجو یافتن
meliorate
U
بهبود یافتن
achieving
U
دست یافتن
look oneself again
U
بهبود یافتن
diverge
U
انشعاب یافتن
diverged
U
انشعاب یافتن
diverges
U
انشعاب یافتن
lay hands on something
U
چیزی را یافتن
keep one's head above water
U
رهایی یافتن
immix
U
امیزش یافتن
achieves
U
دست یافتن
end
U
خاتمه یافتن
tensest
U
تشدید یافتن
tenses
U
تشدید یافتن
shrink
U
کاهش یافتن
shrinking
U
کاهش یافتن
shrinks
U
کاهش یافتن
tenser
U
تشدید یافتن
tensed
U
تشدید یافتن
tense
U
تشدید یافتن
scant
U
تخفیف یافتن
tensing
U
تشدید یافتن
break out
U
شیوع یافتن
bunchout
U
برامدگی یافتن
convect
U
انتقال یافتن
ended
U
خاتمه یافتن
come through
U
وقوع یافتن
ends
U
خاتمه یافتن
come round
U
شفا یافتن
come off
U
وقوع یافتن
come off
U
تحقق یافتن
circumfuse
U
گسترش یافتن
center
U
تمرکز یافتن
outspread
U
گسترش یافتن
overcomes
U
غلبه یافتن
expand
U
بسط یافتن
specialization
U
تخصص یافتن
conquer
U
پیروزی یافتن بر
conquering
U
پیروزی یافتن بر
conquers
U
پیروزی یافتن بر
centralisation
U
مرکزیت یافتن
centralization
U
مرکزیت یافتن
recvperate
U
بهبودی یافتن
lessened
U
تقلیل یافتن
lessening
U
تقلیل یافتن
prefers
U
ترجیح یافتن
preferring
U
ترجیح یافتن
prefer
U
ترجیح یافتن
expanding
U
بسط یافتن
expands
U
بسط یافتن
recuperate
U
بهبودی یافتن
recuperated
U
بهبودی یافتن
recuperates
U
بهبودی یافتن
recuperating
U
بهبودی یافتن
overpower
U
استیلا یافتن بر
overpowered
U
استیلا یافتن بر
overpowers
U
استیلا یافتن بر
pull round
U
بهبودی یافتن
lessens
U
تقلیل یافتن
accedes
U
راه یافتن
acceding
U
دست یافتن
acceding
U
راه یافتن
penetract
U
راه یافتن
overspread
U
بسط یافتن
overmatch
U
تفوق یافتن
overmaster
U
برتری یافتن بر
outreach
U
برتری یافتن
misalign
U
تغییر یافتن
accedes
U
دست یافتن
acceded
U
راه یافتن
acceded
U
دست یافتن
protend
U
امتداد یافتن
pickup
U
بهبودی یافتن
perennate
U
دوام یافتن
alter
U
تغییر یافتن
altered
U
تغییر یافتن
altering
U
تغییر یافتن
alters
U
تغییر یافتن
accede
U
دست یافتن
accede
U
راه یافتن
overcome
U
غلبه یافتن
decreased
U
کاهش یافتن
decreased
U
نقصان یافتن
decrease
U
کاهش یافتن
decrease
U
نقصان یافتن
spreads
U
گسترش یافتن
over
U
پایان یافتن
over-
U
پایان یافتن
to alter
[to]
U
تغییر یافتن
decreases
U
نقصان یافتن
up and about
<idiom>
بهبود یافتن
developments
U
تکامل یافتن
development
U
تکامل یافتن
decreases
U
کاهش یافتن
pick up health
U
بهبود یافتن
lessen
U
تقلیل یافتن
to get back on one's feet
U
بهبودی یافتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com