Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
course
U
بسرعت حرکت دادن
coursed
U
بسرعت حرکت دادن
courses
U
بسرعت حرکت دادن
scurried
U
بسرعت حرکت دادن
scurries
U
بسرعت حرکت دادن
scurry
U
بسرعت حرکت دادن
scurrying
U
بسرعت حرکت دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
streaks
U
بسرعت حرکت کردن
darted
U
بسرعت حرکت کردن
streaking
U
بسرعت حرکت کردن
streak
U
بسرعت حرکت کردن
streaked
U
بسرعت حرکت کردن
jink
U
بسرعت حرکت کردن
dart
U
بسرعت حرکت کردن
darting
U
بسرعت حرکت کردن
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
dashed
U
بسرعت انجام دادن
dashes
U
بسرعت انجام دادن
dash
U
بسرعت انجام دادن
pop
U
بسرعت عملی انجام دادن
popped
U
بسرعت عملی انجام دادن
pops
U
بسرعت عملی انجام دادن
raced
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
race
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
races
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
shift
U
حرکت دادن
shifted
U
حرکت دادن
shifts
U
حرکت دادن
moved
U
حرکت دادن
stir up
<idiom>
U
حرکت دادن
moves
U
حرکت دادن
move
U
حرکت دادن
movement
U
حرکت دادن
moom umjigigi
U
حرکت دادن بدن
interrupts
U
حرکت دادن وقفه
propels
U
بردن حرکت دادن
interrupt
U
حرکت دادن وقفه
route
U
فرمان حرکت دادن
propel
U
بردن حرکت دادن
routes
U
فرمان حرکت دادن
interrupting
U
حرکت دادن وقفه
propelled
U
بردن حرکت دادن
moveable
U
قابل حرکت دادن
stirs
U
حرکت دادن بهم زدن
advances
U
حرکت دادن چیزی به جلو
advance
U
حرکت دادن چیزی به جلو
traversing
U
حرکت دادن لوله در سمت
commercial water movement
U
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
traversed
U
حرکت دادن لوله در سمت
whiff
U
باصدای پف حرکت دادن وزیدن
stirrings
U
حرکت دادن بهم زدن
advancing
U
حرکت دادن چیزی به جلو
maneuver
U
حرکت دادن یاحرکت کردن
air movements
U
حرکت دادن ازراه هوا
stir
U
حرکت دادن بهم زدن
traverse
U
حرکت دادن لوله در سمت
stirred
U
حرکت دادن بهم زدن
traverses
U
حرکت دادن لوله در سمت
yawed
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
rouse
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
yaw
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
slew
U
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
give free rein to
<idiom>
U
اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
paper
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
sculls
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
scull
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
papering
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
rouses
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
roused
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
papered
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
DFD
U
نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
man handle
U
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
carrying
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carry
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
byte
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
bytes
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
cursor tracking
U
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
joystick
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joysticks
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
mechanical mouse
U
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
friction feed
U
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
indents
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passed
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
pass
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
indenting
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
blank
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
blankest
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
snack
U
بسرعت
full tilt
U
بسرعت
rapidily
U
بسرعت
snacks
U
بسرعت
rapidly
U
بسرعت
hardest
U
بسرعت
fleetly
U
بسرعت
quickly
U
بسرعت
hard
U
بسرعت
likea
U
بسرعت
harder
U
بسرعت
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
flees
U
بسرعت رفتن
snipped
U
بسرعت قاپیدن
dash
U
بسرعت رفتن
at a great rat
U
بسرعت زیاد
fleets
U
بسرعت گذشتن
fleeing
U
بسرعت رفتن
fleet
U
بسرعت گذشتن
whish
U
بسرعت گذشته
snipping
U
بسرعت قاپیدن
flee
U
بسرعت رفتن
dashed
U
بسرعت رفتن
mushrooms
U
بسرعت رویاندن
mushrooming
U
بسرعت رویاندن
mushroom
U
بسرعت رویاندن
snip
U
بسرعت قاپیدن
dashes
U
بسرعت رفتن
scuttled
U
بسرعت دویدن
skyrocket
U
بسرعت بالابردن
skyrocketing
U
بسرعت بالابردن
skyrocketed
U
بسرعت بالابردن
skyrockets
U
بسرعت بالابردن
sweep
U
بسرعت گذشتن از
scuttling
U
بسرعت دویدن
scuttles
U
بسرعت دویدن
scuttle
U
بسرعت دویدن
mushroomed
U
بسرعت رویاندن
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
sculls
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
full drive
U
بسرعت هرچه تمامتر
jink
U
بسرعت چرخ زدن
swoop
U
بسرعت پایین امدن
mushroomed
U
بسرعت ایجاد کردن
snowball
U
بسرعت زیاد شدن
snowballed
U
بسرعت زیاد شدن
snowballing
U
بسرعت زیاد شدن
snowballs
U
بسرعت زیاد شدن
hand over fist
U
بسرعت وبمقدار زیاد
swooping
U
بسرعت پایین امدن
light out
U
بسرعت ترک کردن
scram
U
بسرعت دور شدن
vamoose
U
بسرعت عازم شدن
mushroom
U
بسرعت ایجاد کردن
mushrooming
U
بسرعت ایجاد کردن
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
quick freeze
U
بسرعت سرد کردن
post haste
U
بسرعت شتاب فراوان
mushrooms
U
بسرعت ایجاد کردن
sonic
U
وابسته بسرعت صوت
swoops
U
بسرعت پایین امدن
swooped
U
بسرعت پایین امدن
scrams
U
بسرعت دور شدن
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
booms
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
booming
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
quickies
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
skirl
U
بسرعت باد فرار کردن
quicky
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
boomed
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
boom
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
precipitated
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
precipitates
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
quickie
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
precipitate
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
precipitating
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com