English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range calibration U تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
zeros U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zeroes U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zero U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostat U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
windage U درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
loading U پر کردن سلاح
fuze setting U بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
unarm U خلع سلاح کردن
disarms U خلع سلاح کردن
disarmed U خلع سلاح کردن
disarm U خلع سلاح کردن
nuked U با سلاح اتمی حمله کردن
nukes U با سلاح اتمی حمله کردن
nuke U با سلاح اتمی حمله کردن
nuking U با سلاح اتمی حمله کردن
loading U خرج گذاری کردن سلاح
disarms U خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarm U خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarmed U خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
range card U کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
bear arms U سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
bound U خیز محدود کردن مقید کردن بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus U گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
astringe U جمع کردن بستن
binding U صحافی کردن به هم بستن
assessed U تعیین کردن بستن
blocks U بستن مسدود کردن
assesses U تعیین کردن بستن
assess U تعیین کردن بستن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
bindings U صحافی کردن به هم بستن
blocked U بستن مسدود کردن
shut off U قطع کردن بستن
assessing U تعیین کردن بستن
block U بستن مسدود کردن
steek U بستن سجاف کردن
compensate U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensates U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensated U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
stipulate U پیمان بستن تصریح کردن
stamp U نقش بستن منقوش کردن
pretends U بخود بستن دعوی کردن
cincture U احاطه کردن کمرچیزی را بستن
To turn the tap on (off). U شیر آب را باز کردن ( بستن )
to bar apatn U بستن و مسدود کردن راه
pretend U بخود بستن دعوی کردن
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
stipulating U پیمان بستن تصریح کردن
seal U مهر و موم کردن بستن
pretending U بخود بستن دعوی کردن
wattle U نرده گذاری کردن بستن
decamping U رخت بر بستن کوچ کردن
stamps U نقش بستن منقوش کردن
seals U مهر و موم کردن بستن
decamped U رخت بر بستن کوچ کردن
decamps U رخت بر بستن کوچ کردن
feign U بخود بستن جعل کردن
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
feigns U بخود بستن جعل کردن
stipulates U پیمان بستن تصریح کردن
assumes U بخود بستن وانمود کردن
assume U بخود بستن وانمود کردن
to lay on U بستن مالیات تحمیل کردن
arrogate U غصب کردن بخود بستن
decamp U رخت بر بستن کوچ کردن
lay down U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
set up U تنظیم کردن
adjustment U تنظیم کردن
adjust U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
tune U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
calibrating U تنظیم کردن
frame U تنظیم کردن
adjusts U تنظیم کردن
regulate U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
regulates U تنظیم کردن
adjusting U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
tunes U تنظیم کردن
regulating U تنظیم کردن
regulated U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
make out U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
calibrates U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
calibrated U تنظیم کردن
redact U تنظیم کردن
regiments U تنظیم کردن
to draw out U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
weapon U سلاح
weapons U سلاح
arm U سلاح
armour U سلاح
armaments U سلاح
weaponless U بی سلاح
armor U سلاح
armouring U سلاح
armament U سلاح
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
shunted U موازی کردن بستن بسته شدن
trusses U بهم بستن بادبان را جمع کردن
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
truss U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussed U بهم بستن بادبان را جمع کردن
shunts U موازی کردن بستن بسته شدن
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
shunt U موازی کردن بستن بسته شدن
trussing U بهم بستن بادبان را جمع کردن
laces U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
seel U چشم خود را بستن کور کردن
lace U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
spot U تنظیم تیر کردن
pre-set U از پیش تنظیم کردن
preset U از پیش تنظیم کردن
pre-sets U از پیش تنظیم کردن
pre-setting U از پیش تنظیم کردن
draw up U کارها را تنظیم کردن
adjustments U تنظیم و میزان کردن
spots U تنظیم تیر کردن
ranging U تنظیم تیر کردن
ranging U تنظیم کردن اسلحه
reconstitute U تنظیم مقیاس کردن
reconstituted U تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes U تنظیم مقیاس کردن
reconstituting U تنظیم مقیاس کردن
tune up U موتور را تنظیم کردن
grade U درجه بندی کردن
peg U کوشش کردن درجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com